قلبم از ناراحتی میخواد منفجر بشه

 چهار سال پیش شاید یک اتفاقی افتاده که این بچه داره اینطوری می کنه ! 

مثلا اگر به کاری مثل تاب دادن موهاش عادت داره یه کش به دستش ببندین و بگین هروقت خواستی موهاتو تاب بدی با این بازی کن. اگه به مانیتور برای مطالعه عادت داره کم کم کتاب بدین دستش تا مطالعش از مانیتور به کتاب و کاغذ خوانی منتقل بشه. اگه عادت به غذا خوردن توی ظرف خاصی داره کم کم به ظرفای دیگه عادتش بدین و بعد از مدتی این قضیه رو عادی کنید. قدرت نوشتنشو بالا ببرید مثلا ازش بخواید خاطرات روزانشو بنویسه. اینو در قالب پیشنهاد نوستالژی بهش بدین. به هیچ وجه باهاش مثل یه بیمار برخورد نکنید. کلاس خطاطی بفرستیدش خیلی تاثیر داره. و فیلمای آموزشی براش تهیه کنید که قدرت خلاقیتش بالا بره و حتی کار بهش واگذار کنید. 

فقط طب اسلامی

نه طب غربی نه سنتی

ببرینش پیش آیت الله عباس تبریزیان تو قم

خيلي ناراحت شدم خيلي سخته اما اميدوارم درمانش مياد انقدر علم پيشرفت ميكنه و دارها و روش هاي جديد درمان اميد وارم حالش خوب شه

استارتر جان درخواست دوستی برات فرستادم قبول کن. 

ان شاالله شفاپیداکنه

.چرانمیبرینش پیش دکترای طب اسلامی؟

عزیزم محل زندگی هم مهمه.

اونم تغییر بدن.اتفاقا دیشب اینو نوشتم.بخونش.

http://www.ninisite.com/discussion/topic/1443837/بیایین-از-خوابای-بامزمون-بگیم?

postId=46644982

https://t.me/joinchat/BXb07jyBpajr7PASMlRJiw

لینک سوپر گروه حیات سبز👆👆👆

گروه پرسش و پاسخ طب اسلامی مورد تایید و زیر نظر حضرت آیت الله تبریزیان(دامت برکاته)

پارسال دقیقا همین موقع ها بود که بچه دومم رو باردار بودم و میخواستم زایمان کنم 

سر زایمان اولم خ اذییت شدم سزارین بهم نساخت

دوس داشتم اینبار طبیعی بیارم 

اما اصلا دردام شروع نمیشد

همسرم نذر کرد 40هزارتومن هرسال به موکب حضرت معصومه توی اربعین بده

ودرکمال ناباوری تو اخرین لحضاتی که داشتم میرفتم سز بشم یهو دردم شروع شد 

خاطرمو تو یه تاپیک نوشتم میتونید بخونید 

نمیدونم چرا اینارو نوشتم باور کن اصلا دست خودم نبود که نوشتم این نذر رو بکن

بعد زایمانم هم با بچه20روزه خودم وشوهرم و بچه دوساله(اولیم) رفتیم اربعین

واقعا کربلا دراربعین جای عجیبی 

حتما توصیه میکنم

ان شاأالله به حق امام حسین شماهم معجزه خداوند رو ببینید

دوقطبی چند مدل داره

این ی نوعشه

ممکنه یه فیلمی دیده باشه.خوندم نوشتین مامانش یه ثانیه هم تنهاش نزاشته.

این واقعا ممکن نیست.یه لحظه غفلته.

معذرت میخوام.ولی چرا فکرمون بره به غریبه .شاید از اشناها کاری کرده که ترسیده.

چون گفتین که ترسیده و گفته یه پسره بوسم میخواست بکنه.همچین صحنه ایی براش پیش اومده.کار کی بوده خدا داند.

باید از خیلی چیزا دورش کنید.تا اروم بشه.