دخترم مجرد و 18 سالمه
یه بار رفتم سوپری محلمون فروشنده اش یه پسر جوون بود رفتم تخم مرغ و سس مایونز بخرم برا سالاد الویه
رفتم تو همچین تحویلم گرفت و میگفت خوش اومدید واحترام میذاشت ! !گفتم لابد ازم خوشش اومده !
بعد یه بار دیگه رفتم مغازه اش دوباره همونجوری کلی احترام و خوش اومدین و بفرمایین و اینا
گفتم شاید از این پاچه خواراس ک هر دختری ببینه اینجوری رفتار میکنه با شاید با همه مشتریاش اینجوریه 😬
ولی اون موقع ک رفتم رفتارشو با مشتریای دیگ دیدم کاملا سرد بود و معمولی (ک مشتریای دختر چ پسر و در کل همع جور )
بعد منم تو دلم ذوق مرگ شدم ک شاید ازم خوشش اومده بیاد خواستگاریم 😀
چون اونجوری ک اون رفتار میکرد منم داشتم ازش خوشم میومد
بعد با ی لبخند برگشتم خونه ب مامانم گفتم ک آره این اینجوری و اینا
مامانم گف فلانی رو میگی پسر فلانی ؟؟گفتم اره میشناسیش؟؟گفت اون متأهله😐😐😐
من پرام ریخت چون خیلی جوون بود فک نمیکردم متاهل باشه!
بعد از اون روز ک فهمیدم متاهله دیگ نرفتم مغازه اش
خیلیم کم از خونه میرم بیرون
ولی بعدا فهمیدم هر وقت از خیابون رد میشم منو میپاد
امروزم داشتم رد میشدم فهمیدم زیر نظرم گرفته
در کل رد میشم ازاونجا میفهمم نگام میکنه😐
فکرمم کلی الان درگیر😕