دارم دیوونه میشم دلم براش تنگ شده
نمیدونستم اینقد جدایی سخته
فک میکردم طلاق بگیرم از شر مشکلات راحت میشم
اما درد دوریش داره داغونم میکنه
ی راهیو رفتم ک مث چی گیر کردم توش😔
کسایی ک تجربه دارن چطور کنار اومدن؟
عصن میشه کنار اومد یا تاهمیشه همینه؟
خب طبیعیه وابسته ش بودی .
چصناله
کاش تا وقتی این احساس دوست داشتنو داشتم جدانمیشدم
کاش اینقد خشم و بی اعتمادی جلو چشمامو نمیگرف🥲
دلیل جداییت چی بود؟
اگر میتونی یه دوره سوگ از یه روانشناس بخر تا راحت تر کنار بیای
به خودت سخت نگیر یه روند عادیه که باید طی کنی
ولی من اگه طلاق بگیرم حتی یک درصد هم دلم براش تنگ نمیشه ولی با دو تا بچه نمیتونم..اگه دوسش داشتی چرا جدا شدی
هیچی نیست میگذره
اذیت میشی و حتی بعضی شب ها آرزوی مرگ می‌کنی و حتی بعضی روزا که از خواب بلند میشی باورت نمیشه که با این درد دیشب چطوری هنوز زنده ای؟ ولی سرپا میشی دوباره و میگی با تمام سختی هاش می ارزید که از این آدم سمی جدا بشی و حتی قدر و ارزش خودتو بیشتر میفهمی و با هر کسی وارد رابطه نمیشی
تو تاپیکام هس
تو سایتا شرط بندی بود خونه باخت خودکشی کرد
تعهد گرفتم بازم رف
فهمیدم چن ساله دارو میخوره برا بیشفعالی و افسردگی قبلنم اعتیاد ب شیشه داشته
ی بارم توهم زد فهمیدم لغزش کرده کلا بهم ریختم
اما خیلی همو‌دوست‌داشتیم خیلیم اصرار کرد بازم فرصت بدم نتونستم😔
بدت نیاد مادرم همیشه یک مثال میزد میگفت زنی قهر کرد یا جدا شد پشیمان شد دستش گرفت الاغ همسایه ... برگشت خانه گفت من نمی آمدم این آوردم ...خلاصه که واسط اگر هم واسط نیست بهانه جور کن برگرد ...چون این اول راهه تازه شوهر مجدد هم کنی کارت میشود مقایسه این با آن و مرتب مرور خوببهای همسر اولت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
