2777
2789
عنوان

مراسم عقد در عزاداری عزیزتون

| مشاهده متن کامل بحث + 437 بازدید | 47 پست

اسی جان خواهر شوهر و برادرشوهرم چهار ماه بعد از فوت برادرزاده ۱۶سالشون عقد گرفتن اجازه از جاری و برادرشوهرم نگرفتن اونا فقط ناراحت شدن و قهر نکردن دیگه آدم توی این زمونه از کسی توقع نداشته باشی خودت ارامش داری 

ما رسم داریم اگر کسی قبل چله بخواد مراسمی داشته باشه با شیرینی و یه کادو کوچیک میرن خونه صاحب عذا و ...

من اصلا توقع ندارم مراسمشونو عقب بندازن یا نمیخوام با نرفتنم کدورت پیش بیاد. فقط توقع داشتم یجور دیگه بهم بگن. مثل جوری که با بقیه رفتار میکنن که عزادارن. که این هفت هشت سال تو فامیلشون دیدم

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ما یکی از فامیلامون میخواد عقد کنه و دوماد یکی از خالهام عزیزش فوت کرده خدا رحمتش کنهاما حتی عقد محض ...

بخدا من اصلا توقع نداشتم مراسم نگیرن. ولی باید به من میگفتن. مثل باقی فامیلاشون که این هفت هشت سال دیدم وقتی عزادارن چطور رفتار میکنن

من اصلا توقع ندارم مراسمشونو عقب بندازن یا نمیخوام با نرفتنم کدورت پیش بیاد. فقط توقع داشتم یجور دیگ ...

کاملا بهت حق میدم اما میبینی که چیزی نگفتن شما هم ناراحت نباش چیکار میشه کرد 

سخت نگیر دخترم میدونی ما عروسیم متاسفانه و کلا احترام بلد نیستن خیلی از خانواده ها البته برای عروسی ...

بخدا که همینه. از بعد فوت مادرم تصمیم گرفتم دیگه مظلوم نباشم. چون من پدر هم ندارم و بعد فوت مادرم خیلی بهم زور گفتن. خیالی مادرشوهرم دور برداشت. حالا که میبینه منم جوابشو میدم حرصش گرفته

پدر و مادر و خواهر و ...شما به واسطه یه وصلت با خانواده شوهرتون ارتباط پیدا کردن فقط و فقط شما بهشون ...

عزیزم شما اصلا نخوندی درست. من نگفتم عقب بندازن که. گفتم به من یه شکل دیگه میگفتن. با احترام میگفتن. میگفت میدونم مادرت فوت کرده ولی ما میخوایم عقد بگیریم. بخدا منم میگفتم معلومه که باید بگیرید. نه که با بی تفاوتی و کم محلی لحظه آخر خبر بدن

چرا اصلا توجه نکردید چی گفتم همتون. من توقع نداشتم عقد نکنن بخاطر من بندازن عقب. ولی توقع داشتم زودت ...

خب شما گفتید برای مادر بزرگشون صبر کردن و برای مادر شما خیر. برای همین این خواسته منطقی به نظر نرسید

به نظرم اینکه زودتر شما رو در جریان نذاشتن شاید بخاطر اینکه این مسائل گاهی تا آخرین مراحل پیش میره و بعد به هم می خوره اینها هم شاید اطمینان صد در صدی نداشتن نخواستن که خیلی حرفشون توی دهن ها بچرخه. 

به هر حال 6 ماه زمان زیادی هست برای یه فامیل نسبی

حالا شاید نحوه گفتنش شما رو آزرده کرده. ما نمی دونیم به شما چطوری گفتن. لحن آدم ها خیلی مهمه

عزیزم شما اصلا نخوندی درست. من نگفتم عقب بندازن که. گفتم به من یه شکل دیگه میگفتن. با احترام میگفتن. ...

سایر مواقع رابطه شما با خانواده همسرتون چطوره؟

شما خودتون مسائل مربوط به خودتون رو چطوری بهشون می گید؟ با ذوق و شوق یا نه معمولی و به صورت جمله خبری؟ ازشون نظر می خواهید یا مثل بقیه بهشون اطلاع می دید؟

به هر حال نحوه ارتباط قبلی طرفین هم خیلی مهمه

اگه از هیچی خبر نداشتی یهو تاریخ عقد گفتن حق باشماست وکلا نمیرم حتی عروسیشون تا ابروشون بره بی ادبا

ما کلا غریبه ایم. مادرشوهرم برای برادرشوهرم خونه خریده به ما نگفتن. چون به ما ریالی نمیدن. ما اتفاقی سندو دیدیم فهمیدیم

خب شما گفتید برای مادر بزرگشون صبر کردن و برای مادر شما خیر. برای همین این خواسته منطقی به نظر نرسید ...

چرا تا لحظه آخر نگن. فقط دو تا برادرن. شوهر من و برادرشوهرم. من غریبم شوهر من که تنها برادرش بود هم غریبه بود . کلا همینن. مادرشوهرم برای برادرشوهرم خونه خریده به ما نگفت. چوک به من کمک نمیکنه. ما اتفاقی سندو دبدیم.

عزیزم شما اصلا نخوندی درست. من نگفتم عقب بندازن که. گفتم به من یه شکل دیگه میگفتن. با احترام میگفتن. ...

خب شما داری میگی برای مادربزرگ ۹۰سالشون یک سال صبر کردن برداشتم از حرفهاتون همین بوده 

بعد چرا الکی ناراحت میشید همچین رسم و رسومی مثل سلام و علیک میمونه الان تو این موقعیت احترام شما رو نزاشتن شما هم میتونید بعدها مثل خودشون رفتار کنید

الماسی که برش هاش بیشتره ،توی نور بیشتر میدرخشه پس از برش های روحت ناراحت نباش .
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792