2777
2789
عنوان

برادرشوهرم میخواست با تبر شوهرمو بکشه

| مشاهده متن کامل بحث + 977 بازدید | 43 پست

عزیزم آروم باش خدا هیچوقت به بنده هاش پشت نمیکنه این چیزا حل میشه خداروشکر که اتفاق جانی براتون نیوفتاد اگه دو تا برادر به هم صدمه جانی میزدن هیچوقت حل نمیشد ولی چیزای مالی حل میشع چرا دوس نداری روستا بری من آرزومه تو روستا زندگی کنن الان خیلیا میرن مخصوص اونجا زمین میخرن میسازن بیخیال از زیر منت بودن که بهتره کلا ازشون دور باش

تیراندازی و تهدید به قتل ؟ فردا زنگ بزن ۱۱۰ بیاد از همسایه و خودتون می پرسند و شیشه های شکسته رو می بینند و استشهادیه پر می کنند و بهتون می دن با همون برگه برید شکایت کنید پدرش درمیارن و به غلط کردن میافته!   

اصلا کاری به سرشون میارند که خودشون برند نصف خونه رو به نامتان بزنند تا بتونند رضایت شما رو بگیرند و نرفستندش زندان! 

این بهترین اتویی هست که می تونستند دست شما بدن!  من بودم هیچ جوره کوتاه نمی آمدم.

یعنی خدا نکنه حرف از خدا بزنی و یه عده فکر می کنند نماینده خدا رو زمین هستی و می ریزن رو سرت تا عقده هاشون خالی کنند!

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

,چ بختی داره لعنتی چقدر شوهرش ب حرفشه چرا مال ما اینجوری نیست


دقیقا از بیرون با تبر اومده اونم به حرف زنش 


وقتی توهین میکنی جوابتو نمیدم به این دلیل نیست که کم آوردم..اگه منم مثل تو بی ادب باشم اونموقع فرق منو تو چیه؟پیاماتم نخونده پاک میکنم😊😊😊

میدونم خیلی سخته ولی بخاطر زندگیتونم که شده هیچی نگین بهشون خدا خودش جواب این ظالمارو میده 🙁

عسلی تر از 🍯چشمات 👀قند لباته🍬👄😇    پسرمو میگم👼 😅😅                                                               اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 💙💚💛      

شوهرت چی کرد؟

خواست به پلیس زنگ بزنه و من نزاشتم. بعد به پدرشوهرم که توی روستاس زنگ زد. اونم بیچاره دامداری داره و نمی تونست حضوری بیاد، زنگ زد به برادرشوهرم. برادرشوهرمم با گستاخی بهش گفت اصلا خونه مال منه و به تو ربطی نداره

مادرشوهرم که برا کاری اومده بود شهر اومد پیشمون و مارو با خودش برد روستا. یه شب اونجا بودیم و یه شبم خونه پدرم. بعد برگشتیم خونه خودمون. البته موقتا برگشتیم

چه جالب که اکثر خانومای اینجا دارن حسرت زندگی اون جاری رو میخورن که شوهرش به حرفشه! کسی که خانوادشو اینجوری میفروشه اخرشم یه روز پا میذاره رو خرخره زنش که هفت پشت غریبه بوده کسی که یذره اقتدار نداره مرد نیست عروسک خیمه شب بازیه...امروز به حرف زنش فردا حتما به حرف باباش پس فردا ...

ای بابا خودتو نجات بده از پیش جاریت یعنی حاضری هنوز پیش جاریت بمونی ولی روستا نری

مجبوریم بریم ولی اونجام مشکلات خودشو داره. اولیش اینکه پول نداریم خونه رو کامل کنیم. لوله کشی، برق کشی، چاه فاضلاب نداره. کابینت و کمد نشده. بعد کار شوهرم توی شهره گاهی باید ساعت سه بره سر کار و ما ماشین هم نداریم

حقوق شوهرمم خیلیی کمه طوریکه همینجا هم به سختی میتونیم امرار معاش کنیم و به رفع نیازهامون نمیرسه، حالا هزینه کرایه تا شهر هم اضافه بشه

پلیس و شکایت هست چرا باید جاری انقد مهم باشه ک عروسی نگیری؟ شل نزن تا سفت نخوری بقیه برادرشوهرا چی گ ...

برادرشوهرام خیلی آدمای آرومی هستن. اونا از این وضع ناراحتن اما میگن زشته توی مردم آبرومون بره

پدرشوهرم میگفت خونه رو میفروشم ولی تنها خواهرشوهرم که دوست صمیمی جاریمه نمیزاره. میگه انگار از اولشم اون خونه رو نداشتیم. مادرشوهرمم میگه بیخیال خونه بشیم از اینکه آبرومون بره بهتره

شوهرم خواست به پلیس زنگ بزنه ولی من احمق نزاشتم. بعدا که برا خواهرم گفتم خیلی ناراحت شد. گفت چرا نزاشتی و اینقدر تو سری خوری

اما من فقط نمیخواستم اوضاع خرابتر از این بشه

برادرشوهرام خیلی آدمای آرومی هستن. اونا از این وضع ناراحتن اما میگن زشته توی مردم آبرومون برهپدرشوهر ...

چ ابرویی مگر. دیگ ابروم مهمه؟ مهم خونه و خودتونین 

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792