همکارامون مارو مهمونی دعوت کردن ک خواستگار قبلی من ک باهامون همکاره هم انگار دعوته ک شوهرم ب زور می گفت ک این مهمونی رو نریم
منم بعد اینکه اینجا تاپیک زدم خانوما گفتن بهش بگم هر چب تو بگی و فلان
منم بهش گفتم اگ قراره کسی مهمونی نیاد اونه نه ما
ازش پرسیدم بهم اعتماد نداری
گفت من به تو اعتماد دارم ب اون پسره ک اعتماد ندارم
بعد من نمیدونم چطوری شد بهش گفتم تو فرض کن من بهش اعتماد دارم 🤦🏻♀️
خیلی بد شد افتضاح ب بار آوردم
ی ساعته جلو تی وی خاموش نشسته 💔
پسرم تازه خوابید
الان من برم بهش چی بگم💔