سلام بچه ها خوبین من و شوهرم ازدواج دوممونه اون از همسر سابقش یه پسر داره ک من بزرگش میکنم خودمم بچه نداشتم ما الان دو ساله ازدواج کردیم شوهرم اوایل خیلی خوب بودخیلی خیلی بهم توجه میکرد اصلا کاری نمیکرد ک من دلم بشکنه بقول خودش خیلی منو دوست داره( ازدواج اولش مامانش انتخاب میکنه و میگه من اصلا دوسش نداشتم ولی خیلی از ازدواج قبلش حرف میزنه ک مثلا این بلا رو سرم اورد و فلان مثلا دیشب میگفت ما یه بار میخاستیم بریم مهمونی من جوراب مشکی پوشیدم چون اون گفت سفید با اینکه دم در صابخونه بودیم برگشتم عوض کردم و اینا یه جورایی از حرفاش فهمیدم خیلی به حرفش گوش میکرده حالا از ترس بوده یا از عشق نمیدونم) خلاصه الان رفتارش خیلی عوض شده الان چندین باره دلمو میشکونه یا حرفی میزنه ک من ازش ناراحت باشم اصلا از دلم درنمیاره یا اصلا نازمو نمیکشه موقع قهر بعدشم اینکه ما قبلا بچه رو میخابوندیم نصف شب مینشستیم فیلم دیدن عادت داریم ولی الان همش سرش تو گوشیه همش تو اینستاست بچه ک میخابه میره تو اینستا صد دفعهگفتم نرو ولی میره از سرکار میاد مستقیم میره تو گوشی و جوابی ک بهم میده اینه(من همش سرکارم کی وقت کنم پس گوشیمو یه چک بکنم) و جالبع چک کردنش دو سه ساعت طول میکشه هر چی میگم هر بار یه جواب مضخرفی براش میارع خلاصه منن خیلی خیلی از رفتارش اذیت میشم ولی اینم بگم خیلی بهش اعتماد دارم اصلا ممکن نیست که خیانت اینا بکنه اهل این حرفا نیست ولی زندگیمون مث قبل نیست تورو خدا راهکار بدین در ضمن انقد از رابطه زن قبلیش حرف زده داره حسودیم میشه ک چرا کارایی ک برای اون میکرد و برا من نمیکنه خیلی خیلی داغونم بگین چیکار کنم؟؟؟؟؟ 😓😓😓
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چرا پس تا چند وقت پیش مثل هفته اول ازدواجمون بود الان خیلی عوض شدع
شاید مشغله داره چک داره خسته س از نظر هورمونی به هم ریخته هزارتا احتمال هس . آویزونش نشو وقتی سرش تو گوشیه پیگیرش نشو برو اتاقت به خودت برس بذار شادابی رو در تو ببینه بیاد سمتت
یکـ توافق کنید دیگه اسم زندگی قبلیش نیاره به علاوه انگتر دراون زندگی خیلی افتدارشون بهم خورده دنبال ...
صد دفعه بهش گفتم به حرفم گوش نمیده در مورد زندگی قبلیش هم من تا حالا نگفتم ک دیگ از اون نگو گفتم شاید خودش بفهمه ک من ناراحت میشم از گفتنش ولی هر جا میریم میگه منو اون وقتی میرفتیم بیرون یا میگه یاد یه خاطره افتادم