سلام بچها من با یه اقایی در ارتباطم حدودا دوماهه
تازه 6 ماهه از کانادا اومده اول ازش پرسیدم نمیخوای برگردی گفت نه دیگه همه چیمو فروختمو برگشتم
الان چن هفته اس میگه حالم بده داداشم که اونجاس زنگ زده که دلش تنگ شده نمیدونم برگردم یا نه بلاتکلیفم رابطمون کلا خیلی کم شده چون میگه حالش بده
دوستش با دوستم دوست شدن یه ماهه
دیشب خونه اونا دعوت بودیم نیومد گف حالم بده
من با اصرار دوستم چون دلم گرفته بودو حالم بد بود تنها رفتم
دوستش یه پسر سن بالا ی خیلی متشخصه تعجب میکنم یه موقعی که دوستم ظرف میسشست اومد گفت شماره تو بده یه چیزی میخوام بهت بگم ناراحت نشی من فک کردم درمورد دوستشه شاید میخواد بگه خیانت میکنه یا نمیخوادت یا هرچی دادم بعد گفت ... من از شما از روز اول خوشم اومده بین خودمون بمونه 
حالا فک کن من اونجا هم بودیم همش از اون پسره حرف میزدم که کاش بود چقد جاش خالیه کاش حالش خوب شه
الان سوالم اینه که من باید چیکار کنم؟ بگم این قضیه رو به دوستم به دوس پسرم؟ دیگه باهاشون رفت و امد نکنم؟