باورتون میشه مامانم چون شاغل بودن وشرایط زندگیمون نرمال نبود من ازخواهرم نگهداری میکردم هم کارخونه میکردم هم بچه داری مامانم ک میگه وظیفته همیشه ازخودم میزدم برااونا
خواهرم چیزی میخواست میخریدم هرروز مدرسه میبردم ومیاوردمش یه بارمامانم نرفته تومدرسش
پشتش بودم همه کار براش کردم ک کم بود چیزی نداشته باشه
الان ک بزرگ شده اخلاقش عین مامانم بدشده وقتی به یچی گیر بده ساعت ها دادو بیداد میکنه ادمو به جنون میرسونه
هستید بچه ها
نه باورم نشد
منم مثل تو دقیقق
تفاوتش اینه من واسه برادرم کردم
الان ۱۲سالش شده بااین اخلاق بدش کلاس تکواندو هم میره ووحشی ترشده
دیشب خواهرم چیپس خریده بود دوتادونش برداشتم یه ساعت دادوبیداد کرده خیلی عصبی شدم منی ک پول اون چیپسم خودم بش داده بودم😏 بعدم لگدزده توشکمم منم عصبی شدم زدمش اونم کل دست وسینمو باناخنش چنگ زده 😏بشکنه دستم ک اینو بزرگ کردم خاک برسرم
واقعاادم برای هیچ کس حتیییی خانوادش نباید ازخودگذشتگی کنه
من اشتباه کردم از خودم متنفرم دارم افسردگی میگیرم ازدستشون
من ۲۶ سالمه اون۱۲
بچه هامن خیلی سکوت میکنم میریزم توخودم ولی منم ادمم خسته شدم دیگه
من بچه بودم مادرم منو میذاشت پیش خواهر آشغالم اونم مثل یه حیوون باهام رفتار میکرد عین یه کلفت ازم کار میکشید به هییییچ عنوان اجازه نمیداد چند دقیقه رو زمین بشینم اصلا و ابدا یکسره باید کار میکردم وگرنه کتک شدید میخوردم کاش خواهرت قدر تو رو بدونه
گلم دعوای خواهر برادری بعدا برات خاطره می شه تو بزرگ تری و عاقل تری به خاطر مادرت و خستگی هایی که بابت شاغل بودن می کشه کوتاه بیا و مهربون باش
دخترا توسن ۱۲ تا۱۵ سالگی گاهی یاغی و وحشی میشن خواهر منم کوچیک بود این کارا رو می کرد به خواهر بزرگ ترش حمله می کرد و کتک کاری ،الان ازدواج کرده ماشوهرامون اروم هستن ولی اون با شوهرش هم درگیر و زندگی سختی داره
