بعد هی میگفتن ما نداریم ما نداریم ما فلانیم
و پدر شوهرم باز یه جنگ دیگه با مامانم راه انداخت که چرا شب چله رو تا تالار نگرفتی !!!! تو خودت قرار نیست برا من عروسی بگیری پس توقع بی جا هم نکن
اینا چ گدا گشنه هستن ،باورم نمیشه راضی به وصلت با این مدل خانواده ها میشی. ،ببخشید آخه ازدواج ب چ قیمتی؟؟خدای من اینا خیلی داغونن،من اصلا طاقت این مدل رفتار ها رو ندارم ،پدر شوهرت چقدر سطح پایین رفتار میکنه،اینا تا ابد همین هستن ،دلم میسوزه
خدا خودش شاهده ما تو اون وضعیت سخت اقتصادی مون بودیم و برا جشن شب چله کم نزاشتیم مادر شوهر اومد گفت شما چرا عصرونه ندادین چرا بادمجان ندادین به مهمونای ما؟؟
ببخشید از روز اول شناختیشون باید جدا میشدی
استارتر 1۷ سالشه..؟
اره به خدا انقد اذیتم کردن خدا می‌دونه هیچی خرج نکردنا همه خرجا با خودمون بود ولی دخالت کردن یکی ازظلماش اینه هرچی می‌خوام واسه خونم بخرم می‌ره دست صدم میاره میگه نخریا همین ببر خوبه پارسال خونمون عوض کردیم خونه پرده میخواست نمیدونی چیکار کرد می‌گفت مستاجرین پرده نخرین همین پرده‌ای کهنه منو ببرین هرچی میگفتم اینا انقد کهنه و قدیمی نمیشه به هردری میزد ندارها شوهرم بخره آخر تا بازار دنبالمون راه افتاد اومد بخاطر سه ملیون پول پرده و دوخت اومدیم خونه با شوهرم دعوام شد از عصبانیت کل صورتم چنگ زدم کندم دیگه ازون موقع شوهرم میگه نذار هیچی بفهمه هر چی میخرم میاد خونم میبینه میگه ا فلان چیز خریدی پس چرا به من نگفتی
فکر کنم مادر همچین شوهرهایی خودشون عمدا و غیر عمد همچین پسری تربیت کردند که ازدواج هم کرد پیر غلام و حلقه به گوش خودش باشه
بر همین اساس به نظر من دیگه باید اون جمله مادر رو ببین دختر رو بپسند رو بذاریم کنار
و بگیم اول باید مادر رو ببینیم پسر رو بپسندیم تا بدونیم چه پسری تحویل عروس آینده مبده یا طرز تربیتش
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
