شوهرم با باباش و داداش کربلا بودن دارن با ماشین برمیگردن
آخرین بار ساعت ۶ باهاش حرف زدم گفت همدانه و گوشیاشون شارژ نداشت و خاموشه
الآن ساعت ۴ صبحه و من نتونستم چشم رو هم بزارم😭😭😭😭😭😭😭
به ۱۱۰ ام زنگ زدم گفت کاری از دستمون بر نمیاد
دارم میمیرم چیکار کنم؟؟؟؟😭😭😭