2777
2789
عنوان

شوهرم هنوز نیومده خونه😭😭😭

| مشاهده متن کامل بحث + 617 بازدید | 39 پست
انقدر بهم استرس داد و گریه کرد خالی شدحالا من دارم میمیرم خودش خوابیده

یاخودخدا😅

همدان موکب زیاده وسط راه..احتمالا همون جا زدن کنار خوابیدن گفتن بعدنمازصبح راه میفتیم میایم..مطمئن باش

روزی میرسدمردان کوچک من،بزرگ مردی میشوندکه برای نگریستن به چهره ماه مردانهِ شان بایدسربالاکنم😍🥲🧿       

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

انقدر بهم استرس داد و گریه کرد خالی شدحالا من دارم میمیرم خودش خوابیده

اون مامانشه بذا گریه کنه مهم نیست 🤣تو بخواب 

خوابت نمیاد فیلم دان کن ببین برای شوهر حرص نخور خودش تخت خوابیده 

از تجربه بهت میگم 

تهران

عریزم  تقریبا ۴ تا ۵ ساعت در صورت نبودن ترافیک جاده ای و خسته نبودن طول میکشه تا برسن که الان با توجه به حجم زیاد زائرین در حال بازگشت جاده شلوغ و پر از ترافیک و از اون گذشته تمام مسیر ها رو موکب و استراحت گاه زدن تا زائرین استراحت کنن و کم تر تصادف بشه الانم خیالت جمع داخل یکی از همون موکب ها خوابیدن تا سرحال تر بشن بتونن رانندگی کنن 

عزیزم اصلا نگران نباش ایشالا فردا ب سلامتی میرسن

جاده ها خیلی شلوغه

همدانم مسیر استراحتشونه پر موکب 

حتما موندن استراحت کنن 

انفاقا همسر منم الان همدانه

منم تهرانم

دوساعت پیش پیام داد همدانم خیالت راحت بخواب الان اس دادمش جواب نداد😐☹️😂حتما خوابه

من و مامانم پارسال رفتیم کربلا همسرم خیلی مخالفت میکرد ک نرم فقط هم بخاطر ترس و  اونجا جنگ بشه... مخالفت میکرد خلاصه ما اونجا بودیم زنگ زد از شانسش متوجه نشدم و ج ندادم دوباره زنگ زد از بدشانسی خط رو خط شده بود یه اقا جواب داد  اقا هم عرب بود و از قضا نمیدونم کسیو گم کرده بودن یا بلایی سر یکی از همراهاشون اومده بود با استرس و تند تند عربی حرف میزد همسرمم متوجه نمیشد بعد ی خانوم گوشیو گرفت با نگرانی و استرس حرف میزد حالا همسرمم اینجا داشت پر پر میشد و میگفت یا کشتنش یا یه بلایی سرش اومده خدایا چیکار کنم خلاصه قسم خورد و توبه کرد ک دیگه نمیزارررم بری

من و مامانم پارسال رفتیم کربلا همسرم خیلی مخالفت میکرد ک نرم فقط هم بخاطر ترس و اونجا جنگ بشه... مخ ...

ببخشیدددددددد ولی خندم گرفت 🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️😅😅😅😅


ولی واقعا حس بدیه😓😓😓

ببخشیدددددددد ولی خندم گرفت 🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️😅😅😅😅ولی واقعا حس بدیه😓😓😓

واقعا خنده دارم هست از شانس بدش اون اقای عرب هم ی اتفاقی براش افتاده بود و فقط داد میزد این بنده خدام ک متوجه زبونش نمیشد میگفت خدا میدونه داره میگه زنتو کشتن زنت بیهوشه زنت بیمارستان خدا میدونه... شمام اصلااا نگران نباش میان خونه و توبه ای ک همسر من کرد شمام بکنید خخخخ 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز