عزیزم منم با حرف شما موافقمباید سرسنگین باشه اما شاید همسرش ندونه از چی ناراحت شده یا به نظر شوهرش حرفش خیلی بد نبوده باشه منم بهش گفتم در ارامش و با احترام حرفات و بزن و احساساتت و بیان کن و تو این محیط بهیچ وجه نباید عصبانی شد
خدا از اون خواهر شوهرت نگذره
نرو خونه پدرت چون اگه براش عادی بشه مصیبته. تحمل کن وسعی کن زندگیت را خودت سامان بدی. همه کم و بیش از این مشکلات دارن
واقعا اولین باره همچین حسی دارم ما زندگی پر تنشی رو داشتیم خودم دارم روانشناسی میخونم وخیلی تو رابطه ام واصلاحش از علمم کمک گرفتم ولی الان احساس میکنم قلبم سنگ شده مشاوره هم برم میدونم چی میخاد بگه از برم ولی از اینکه شوهرم تفکیک قائل نمیشه عواطفش رو ونمیدونه چکار باید یکنه وچی الویتشه ناراحتم اصلا سرددددددد مم
عزیزم خوب خودت که بهتر می دونی باید بالاخره تلاشت و بکنی که اگه یه وقت تموم شد پشیمون نشی به هیچ وجه منم مثل شمام و همه این حرفا رو بدترش و از شوهرم شنیدم و دارم تمام تلاشم و می کنم تا ببینم چی پیش می اد
خدا خودش کمکت کنه عزیرم تلاشت و بکن منم داغونم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
