ده سال پیش انگار شوهرم به خواهرم که ۹ سالش بوده دست درازی میکنه دستش میکنه توشورت اون بازی و اینها شوهرم خیلی آدم پاک می دانستم الان انگار میخام برم بمیرم یا خواهر داره چرت و پرت میگه نمیدانم حرف کی را باور کنم حرف کی را حالم داره ازش بهم میخوره چه کار کنم چه کار کنم چه کار کنم دیگه حتی ازش چندشم میشه خدایا من چه کار کنم فک میکردم پاک تر ازاین آدم نیست
ببین برو هرکاری خواستی بکن به شوهرت بگو پس چرا نگفتی از چی میترسم از اینکه خانواده شوهرت و شوهرت انگ ...
نه به خاطر اینکه مادرم نذاشت وگرنه من حرف مردم برام هیچ اهمیتی نداره یعنی حتی اگه شوهرم فکر میکرد من مقصر این قضیهام و جدا میشدم همین که تونسته بودم به همه بگم برام خوب بود حداقل سرم پیش وجدان خودم پایین نبود البته من مثل تو نکردم مثل خواهرم نکردم من به همه دور و اطرافیایی که میتونستم بگم گفتم به خالههام به مادربزرگم به مامانم به همه زنایی که اطرافم بودن و یتونستم باهاشون حرف بزنم گفتم این چه آدمیه دوبار در کمال روبستگی و تو خفا تو لفافه به خواهرم گفتم شوهرت چه آدمیه ولی این احمق نخواست بفهمه یعنی میدونه شوهرش چه آدمیه ولی ترجیح میده تو ندونستن بمونه ولی اگر مادرم ۷ ۸ سال پیش همون موقع توی گوشم نمیخوند که به خاطر خواهرزادت به خاطر خواهرزادت همون موقع اس ام اس و همه نشون داده بودم و تکلیفشو یکسره میکردم حتی اگه خواهرم میموند با این آدم زندگی میکرد حداقل دیگه پاش از خونه پدر و مادرم بریده میشد دیگه روش نمیشد تو جمع ماها بیاد یعنی کسی راهش نمیداد که بخواد بیاد
وو اینم برای آخرین کامنت میگم من شوهرم این کارو نکرده که اگر یک روزی میفهمیدم شوهرم یه همچین کاری رو کرده و چشمش دنبال خواهرمه هیچ وقت دیگه برنمیگشتم تو اون زندگی حتی اگر ۵۰ تا بچه هم میداشتم من شوهر خواهرم این کارو کرده و خواهر احمق و بیشعورم با اینکه میدونه شوهرش آدم عوضیه با اینکه من چند بار رو بسته بهش گفتم ولی حتی یک بار تلاش نکرد بفهمه شوهرش چه آدم بیخود و بیمصرفیه توام تا الان نمیتونستی ولی الان که میدونی دیگه برنگرد به اون زندگی به خاطر خودت به خاطر بچههات به خاطر شرفت