خانومای عاقل لطفا راهنمایی کنید چکار کنم
مادرشوهرمن ی آدم بیشعور نفهمیه ک دومی نداره کاراش خیلی زیادهمیترسم زیاد بشه نخونید
من تو دوران عقدم ولی از روز اول مادرشوهرم همش برمیگرده میگه ما تورو نمیخواستیم یا پسرم وقت زن گرفتنش نبود حتی کلا بعد مراسم عقدم ۲بار خانوادمو دیدن هر دوبارشم اینو گفته ک خانواده منم کلی ناراحت شدن ک اگر اینطور بوده چرا شب خواستگاری چیزی نگفتن این گذشت تا بردارم ی شغل خوب تو ی شهر ک هزاران کیلومتر از ما دورتر هست قبول شد
مادرمم قرار شد براش اش پشت پا درست کنه شهر ما رسمش همینه ک کل فامیلم دعوت کردیم خانواده شوهرمم گفتیم
صب همون روز ب شوهرم گفتم ب مادرت بگو اومدن دوباره این حرفو ک بالاتر گفتمو پیش فامیلامون نگه آبرومون بره چون پیش هرکس میشینه مادرشوهرم این حرفو میزد
شوهرم ب مادرش میگه مادرش شروع میکنه دادو بیداد اینم بگم ما از همه لحاظ از خانواده همسرم بالاتریم چ مالی چ خانوادگیو فرهنگی ک آره مگه اون دختر کیه دلم خواسته گفتمو هزارتا بدو بیرا ب منو خانوادم گفته
شوهرمم ول میکنه میاد بیرونو قبل بیرون اومدن میگه ک ظهر بیاید خونه ما
پست بعد بقیشو میگم زیاد شد