بچه ها یادتونه گفتم خواهرم به زنداداشم که دختر خالمه پیام داده و نفرین کردتش بخاطر بدی هاش
شوهر این خواهرمم کشوندن تو خونشون ۴۸ساعت تو خونشون بوده خدا میدونه چیکار کردن
بچه ها خچواهرم زنگ میزده به شوهرش تواین دو روز میگفت ماشینم خرابه تعمیر گاهم درحالی که پیش اونا بوده
بیاید ادامشو بگم
بسم الله
خب خب
من نفهمیدم چی شد
اینا دیکه جه خانواده ایین . خوب بگو من یادمه
بیا بگو دیگه کوشی
دیشب من و مامانم با یکی از برادرهای دومادمون که پسرعمومه و مث برادرمونه با زنش و دخترش باهم بیرون بودیم که خواهرم زنگ زد گریه کرد که شوهرش دوشبه نیستش
یاامازاده بیژن
بچه ها ببخشید ذیر میگم گرفتاریم داریم بحث میکنیم که چیکار کنیم با مامانم اینا
چقدر روابط خانوادگیتون پیچیده و در همه
ما هم یه جور ایی گرفتار خاله عفریته شدیم
خانما پست جدید گذاشت منم خبر کنید یه تک پا برم تاپیک دیگه
خب تو خونه اونا چکار میکنه اینو بگو
اصلا درکشون نمیکنم الان اون تاپیکتو خوندم ....باید پنج تا خواهر بودین دختز خالتو میگرفتین تا میخورد میزدنیش جوری که پزشک قانونی تشخیصش نده....کاش نسل این زنای هرزه پاک بشه به زودی
وااای بخشیدا اما کرم از خود درخت مشکل از شوهر خواهرته خودش کرم داره که این کارا رو میکنه خواهرت باید ازش جدا شه
