بابای منم از وقتی نوجوون شدم بی دلیل از من خوشش نمیاد . سعی میکنه بروی خودش نیاره خیلی سیاست داره ولی خب متوجه میشم از رفتاراش ...
خب دیگه ناامید نشو توقع نداشته باش با یکی دوبار رفتارش عادی بشه به همین کارات ادامه بده بزار به این بودنت به این اخلاقت عادت کنه اونم کم کم دیگه دست از لعنت فرستادنش برمی‌داره کلا سعی کن این رفتارشو قبول کنی و باهاش کنار بیای اینطوری اذیت نمیشی یادت باشه تو دختر اون خونه ای توام حق داری از همه امکانات اون خونه استفاده کنی کسی حق نداره بهت توهین کنه هرکس هم توهین کرد برات مهم نباشه چون تو داری از حقت استفاده میکنی اگر کنار بکشیو با دلخوری بری تو اتاقت بقیه هم به خودشون اجازه میدن روز به روزبیشتر بهت توهین کنن پس قوی باشو مهربون مطمئن باش باهات خوب میشه و دست از رفتارش برمی‌داره فقط باهاش لج نکنو اخم نکن
با رفتاراش بروم میاره . گاهی وقتا یجوری رفتار میکنه انگار حالش ازم بهم میخوره . سعی میکنه بروی خودش نیاره ولی تو رفتارش مشخص میشه .... خیلی حس بدی داشتم قبلا ولی الان دیگه اون حسو ندارم چون بنظرم اینا از روی ناآگاهیشونه ... ولی خب هیچوقت از سمت بابام تایید نشدم همیشه میشینه با مامانم مسخرم میکنه و دوتایی پشت سرم حرف میزنن و من نقل مجلسشونم ... اصلا نمیفهمم چه لذتی داره براشون اینکار ... نرمال نیستن کلا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
