به خدا اصلا فکر نکردم ببین تو خواب دنبال یه سری چیزا بودم مثل ادویه دونوع بود که حتماکف دستم باید باشه
بعد خودمو با آب خیسه خیس میکردم
مینشستم کف سینی اهنی و میچرخیدم و یه چیزی زیر لب میگفتم تا روحمو جدا کنم و پرواز بدم
شب اول ک خواب دیدم موفق نشدم یعنی تا سقف خونه رفتم و برکشتم
شب دوم ک دیشب بود تا آسمون رفتم قشنگ رها شدم رفتم خلا و به خودم گفتم خب دلتنگ نمیشی؟
داشتم فکر میکردم یهو برگشتم به جسمم و دوباره هی تلاش میکردم جدا کنم
تا بیدار شدم دیگ
امشب میترسم بخوابم
من تو عمرم فکرم نکردم و ندیدم این چیزارو
که تو خواب تجربه کردم