2777
2789
عنوان

بدترین سوتی که تو جمع دادید🧐😂

929 بازدید | 48 پست

حالا فرقیم نمی کنه که این سوتی تو کلاس درس بوده یا تو خونه مادر شوهر یا هر جای دیگه. 

فقط بایستی سوتی باشه😂😂

•خانُمِ آقایِــ A)🍭👩🏻‍❤️‍👨🏻☘️

جلو داییم پسر کوچیکشو با اسم اکسم صدا زدم  

اسمشون شبیه بود 

بعد چون زیاد ب اکسم فک میکردم اینطوری شد 

خیلی زایع بود 

{بی منت می‌گفت دوست دارم،بی منت برام قصه تعریف میکرد،بی منت زندگیشو ب پام گذاشت ،بی منت خودشو فدام کرد ،بی منت نخورد که من بیشتر بخورم ،بی من نپوشید ک من شیک تر باشم ،بی منت شب تا صبح بالا سرم بیدار بود که خوب شم ،بی منت گریه کرد ک من بخندم ،بی منت پیر شد ک جوانی کنم ،بی منت رنج کشید ک شاد باشم }((هم مادر بود هم پدر ،یه دختر بچه بودم ک پدرش فوت کرده مثل خیلیا میتونس بیخیال من شه بره ازدواج کنه و بهترین زندگی رو بسازه ،ولی ن موند ،موند و منو بزرگ کرد ،تا ب اینجا رسوند همیشه بهترین لباسا ،بهترین غذاها،بهترین کادوها ،هر چی خواستم به لحظه نکشیده به دستم رسوند ،)) مادر نبود ،فرشته بود💗 به دو دلیل میخام وکیل شم:1مادرم با غرور بگه دختر من وکیله🫶دخترم با افتخار بگه مامان من یه وکیله🥲

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مراسم چهلم یکی از فامیلامون بود 

بعد دیگه مراسم تموم شده بود داشتن صندلی ها رو جمع میکردن 

یکی رو از پشت دیدم خیلی شبیه عموم بود و واقعا هم به لحاظ ظاهری و هیکلی خیلی با اون فردی که من دیدم شباهت داشت

اشتباهی از پشت سرش دویدم صداش زدم عمو علییی

که یهو دیدم طرف برگشت و من از خجالت آب شدم 

شانس من اسم اونم علی بود😂😂 گف به به سلام زهرا خانم

شوهرم داد چند روز پیش مامانم اینا خونمون بودن داشتیم درمورد خونه قبلی مون صحبت میکردیم. که کوچیک بود. خواست بگه وقتی بچه رو حمام میبردیم جامون نمیشد انقد کوچیک بود یادش رفت کلمه بچه رو بگه  گفت وقتی منو. و فلانی(اسم من) گفت میرفتیم حمام جامون نمیشد انقد کوچیک بود .  بابام و داداشم چپ چپ نگاه کردن من اب شدم از خجالت. یهو فهمید گند زد گفت ن بچه بچه رو میبردیم  ولی مطمعنم باور نکردن  

ویران شده را حوصله منت معمار نباشد//ویرانه ما را بگذارید که ویران بماند....... 

داییت بد نگات نکرد؟😂

خیلی بد شد نمی‌دونم چطوری توضیح بدم

{بی منت می‌گفت دوست دارم،بی منت برام قصه تعریف میکرد،بی منت زندگیشو ب پام گذاشت ،بی منت خودشو فدام کرد ،بی منت نخورد که من بیشتر بخورم ،بی من نپوشید ک من شیک تر باشم ،بی منت شب تا صبح بالا سرم بیدار بود که خوب شم ،بی منت گریه کرد ک من بخندم ،بی منت پیر شد ک جوانی کنم ،بی منت رنج کشید ک شاد باشم }((هم مادر بود هم پدر ،یه دختر بچه بودم ک پدرش فوت کرده مثل خیلیا میتونس بیخیال من شه بره ازدواج کنه و بهترین زندگی رو بسازه ،ولی ن موند ،موند و منو بزرگ کرد ،تا ب اینجا رسوند همیشه بهترین لباسا ،بهترین غذاها،بهترین کادوها ،هر چی خواستم به لحظه نکشیده به دستم رسوند ،)) مادر نبود ،فرشته بود💗 به دو دلیل میخام وکیل شم:1مادرم با غرور بگه دختر من وکیله🫶دخترم با افتخار بگه مامان من یه وکیله🥲

الان باردارم و 3 ماهمه


چن روز پیش تو مهمونی خانواده شوهر یکیشون ازم میپرسید چن ماهته اصن متوجه نمیشدم بهش گفتم متوجه نمیشم ینی چی چن ماهته اونم هی گفت منظورم چن وقتته میگفتم نمیدونم چرا متوجه حرفتون نمیشم


اصن انگار مخم کارررر افتاده بود


یکیشون گفت منظورش اینه الان ک حامله چن ماهته تازه دوهزاریم افتاد

به یه پسره خوشگل😏جذاب😎پولدار🤑قد بلند🕴خوشتیپ😍سیکس پک دار💪عطر تلخ برنه😜نیاز مندیم😉برای واکس زدن کفشایه آقامون😑بله ما آقامونو ب دنیا نمیدیم😂

نامزد کرده بودیم همون روز اومدم رد شم پام گیر کرد بای پل

خیلی هم از شوهرم خجالت می‌کشیدم 

دستمو گرفت فکر کرد دارم میوفتم

منم اومدم فرار کنم برگشتم پیاده رو یکم اونور تر دوباره اومدم رد شم

افتادم تو جوی آب😂😂😂

البته جدا شدم الان


تیکر بارداری نیست :)

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز