متنفرم از خودم ....روزی هزار بار آروزی مرگ میکنم
حس میکنم هر اتفاقی میفته تقصیر منه....حتی یکی بخوره زمین هم فکر میکنم تقصیر منه...خسته شدم از این دنیا دوست دارم بمیرم دیگه فقط دارم عذاب میکشم هیچکس به من اهمیت نمیده خسته شدم از تنهایی نه دوستی هیچی هیچی فکر کنید با یه نفر دوست بشید سال بالی یکبار جواب بده اونم با تیکه بعد من سریع سین میزنم خسته شدم از خودم دلم یه تغییر درست حسابی میخواد حس میکنم دارم افسردگی میگیرم🥹🥹🥹
حس عذاب وجدان نمیدونم چرا اینجوری شدم کسی همچین چیزی بوده ؟؟؟
شاید افسردگی اضطراب کمبود محبت و کمبود اعتماد ب نفس داری.باید حتما بری مشاوره و کتاب زیاد بخونی سرکار بری ب خودت برسی به خودت محبت کنی .حتما حتما برو پیش روانشناس
منم همینم
هیچ دوستی ندارم هیچ مهمونی نمیرم
همش تو اتاقم نشستم
درک میکنم
اينكه همش فكر ميكنى همه چى تقصير تو هست يعنى افسردگى دارى ، اصلا از حرفات مشخصه افسرده اى. خواهشاً برو روانپزشك. به فكر سلامت روانت باش.
نمیدونم....من نمیتونم حضوری با کسی حرف بزنم بخدا همش گریه میکنم شبا خواب ندارم باید قرص بخورم خسته شدم حتی بارها به خودک..شی فکر کردم اصلا نمیدونم چرا زنده هستم توی مدرسه همه با یکی دوستن من تک و تنها یه گوشه میشینم نمیتونم نفی بکشم هر آدم خوشحالی میبینم میگم مگه من چیم کم بود ...
شنا میرم باور کن اصلا روحیه هیچ کاری ندارم حتی منی که غذا زیاد میخوردم الان دوست ندارم هیچی بخورم هیچی هیچی نمیدونم چمه ولی میدونم حالم خوب نیست نمیخوام با مامانم حرف بزنم نمیخوام نگرانم بشه ...ولی حالم خوب نیست
