بزرگترین غم دلتون یا پشیمونیتون چیه؟چیکار کردین و چجوری باهاش کنار میاین؟بزرگترین دردی که قلبتونو میسوزونه چیه؟
غمی ک باعث شد امروز نتونم برم سرکار و شاید ازکارم استعفا دادم براهمیشه ...دیگه نمیکشممممممم حتی حوصله ندارم بگم چیه فقط تاپیکت رو ک دیدم اشکام ریخت
اینکه دلمو زیاد میشکنن
یعنی من ریدم تو دنیا
دلم هزار تا تیکس غم و درد و رنج زیاد دارم نه حالا از پنج سالگی که یه ذره درک و فهم داشتم تا الان که بزرگم..همه ی اونا به کنار اما الان دردی که میسوزونه قلبمو عذاب وجدانمه من خودم خودمو نابود کردم
خودمو تبرئه نمیکنم میدونم من گناهکارم اما کاش ذره ای شرایط فرق میکرد کاش یه درصد بهتر بود شاید اینجوری نمیشکستم نابود نمیشدم درد نمیکشیدم اشتباهاتمو جبران میکردم و الان این آدم نبودم گناهم چی بود چرا از بچگیم درد میکشیدم چرا بچگی نکردم چرا هیچ وقت شادیو احساس نکرپم
جالبه هیچکس درد کشیدنمو باور نداره همه توقع دارم قوی باشم طبق خواسته هاشون عمل کنم صدام در نیاد از من توقع درد کشیدن ندارن کسی باور نداره منم دل دارم افسرده شدم دیگه
اینکه هیچ پشت و پناهی نداشته باشی نه راه پس داشته باشی نه راه پیش اگه جای من باشید چیکار میکنید؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
