مادرشوهرم زنگ زد به شوهرم فلان فامیل داره میاد خونمون بیایید اینجا منم گفتم نمیرم شوهرمم گفته بهش که من حوصله ندارم نمیام !منم گفتم چرا گفتی من نمیام بگو ما نمیاییم .خلاصه اصلا با من تند حرف نمیزنه ها حالا آقا عصبانی شد و تندخویی کرد منم گفتم زبونت باز شده و...بحث هروقت مادرش زنگ بزنه خونه ما بحث میشه .
مادرشوهرم چندین بااااروقتی شوهرم نبوده بهم زخم زبون زده دلم شکونده اما من فقط احترام گذاشتم از چقتی اومدیم سرخونه زندگیمون چون درآمدمون خوب نیست کمک مواد غذایی میکنن من راضی نیستم به شوهرمم گفتم ،فکرمیکنم همینا باعث میشه این خانوم احساس کنه میتونه تو زندگی من دخالت داشته باشه دستور بده فلان کس میاد بیایید دیدنش منم باید هرچی بگن بگم چشم !!!شوهرمم که فکرمیکنه مادرش خداست اصطغفرالله هرچی بگه درسته
این رفتار مادر زلیلی شوهرم اذییتم میکنه ...