برادر شوهرم طلاق گرفته یه بچه داره حضانتش با خودشه...مادرشوهرم گفت کسی میشناسی به محسن معرفی کنی منه ساده ام دختر همسایمون معرفی کردم چه دختر خوبی تو داروخانه کار میکنه متولد ۶۶ درسخونده.بعد رفتن دیدنش خانواده شوهرم الا دعوا کار شدن اره زشت بوده سنش زیاد بوده مادر شوهر بیشعورم گفت خر پیر به دختره حالا پسر خودشونم متولد ۶۶ هست تو یه کارخونه آبدارچیه خونه نداره تا پنج بزور خونده قیافش داغون یکمم ساده است...خواهر شوهرم گفته برادرم دختر ۱۷ ساله میدنش....خیلی عصبانی ام...