لعنت به طلاق....کاش شرایط طوری پیش نمیرفت که مجبور بشم از شوهرم طلاق بگیرم....امروز توی راهرو دادگاه انگار دوتا غریبه بودیم....خاطرات خوبی باهم داشتیم مطمئنم هردو تا آخر عمر نمیتونیم فراموش کنیم.
ما امروز دوتا آدم بودیم که جزئیات همو میدونستیم...باهم گفته بودیم،خندیده بودیم،گریه کرده بودیم،شوخی کرده بودیم،بازی کرده بودیم ولی غریبه بودیم باهم
کاش کاش کاش شوهرم زودتر به خودش میومد که این رفتاری ک داره میکنه اشتباهه....من حتی با ناتوانی جنسی واینکه ۹۰درصد ممکن بود بچه دار نشم کوتاه اومده بودم ولی اون از دوست داشتنم سواستفاده میکرد....