2777
2789

بعد از مدت ها به این نتیجه رسیدم که هیچوقت نمیتونی اون طوری که میخوای زندگی کنی، زندگیت باید فقط حول محور 2 چیز بچرخه، 1_کار و کسب مهارت، 2_ تحصیل، تنها چیزی که باید تویه این دنیا در جایگاه یه انسان برات اهمیت داشته باشه همین 2 چیزه و بس، خارج از این محدوده یا یه بی عرضه به حساب میای و یا یه بازنده ای که بهش برچسب ناتوانی میزنن و یا تنبلی که نتونسته خواسته های خودش رو از زندگی عملی کنه، یا خودت رو غرق کارت می‌کنی یا غرق مشکلات زندگیت میشی، آیا زندگی که با فلاکت تمام فقط همین 2 انتخاب رو در اختیارت قرار میده یه موهبت الهی بود؟ شاید اصلا کسی نخواد به انتخاب یکی از همین 2 چیز راضی بمونه، چون لذتی ازش نمیبره باید به همین جهنم ناخواسته ای که بهش تحمیل شده قانع بمونه که مبادا ترس از مجازات بعد از مرگ اون رو تا ابد عذاب بده؟ راستی زندگی چی بود؟ یه موهبت الهی یا یه جهنم.....؟

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

تحصیل برای چی ؟برای موفق شدن؟

خوب تحصیل سن داره مثلا بعد از ۳۰-۳۵ که سن تحصیل نیست زندگی ات حول چی باید بلشه؟

و ثابت شده که تحصیل راه موفقیت نیست اکثر آدم‌های موفق از راه تحصیل به جایی نرسیدن

اگه بخوای برای حرف مردم زندگی کنی دقیقا حرفت درسته 


ولی آیا باید برای مردم زندگی کنیم؟

کاش اینقدر خود تحقیر نباشیم❤️🇮🇷💪. توی بحث ها هرجا دیدی جوابتو ندادم بدون به یاد مَثَل «نرود میخ آهنین در سنگ» افتادم و دیگه خودمو خودتو اذیت نمیکنم.  🫒🇵🇸🕊️ فکر کن بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ رو انجام بدی، بحرین آرارات و دشت نا امید رو واگذار کنی، پزشک رو از بنگلادش و پاکستان وارد کنی، نصف مردمت آب و برق نداشته باشن، کشاورزی و صنعتت ول باشه، نصف مردمت بیسواد باشن، نصف مردمت سوتغذیه داشته باشن، کل مردمت جرئت حرف زدن نداشته باشن، بعد نوابغي بعد ۴۶ سال پیداشون بشه و بگن مردم از شکم سیری انقلاب کردن🤦🏻‍♀️😂😂😂

زندگی یه موهبته

ببین ما برای زندگی کردن نیاز داریم هم مهارت داشته باشیم هم پول 

بالاخره زندگی مسیر مستقیم و جاده هموار نیست

پر از پستی و بلندیه 


اینکه یه نفر غرق کار میشه و از زندگی لذت نمیبره ، به نظرم دوحالت داره ، یا مقطعی هست یا راهش اشتباهه


اگه بخوای برای حرف مردم زندگی کنی دقیقا حرفت درسته ولی آیا باید برای مردم زندگی کنیم؟

اگه متن موضوع رو دقیق خونده باشی متوجه میشی که تمام این متن فقط به خاطر نظر مردم نبوده، عوامل دیگه ای هم این اختیارات رو تحت شعاع قرار میدن، مثل ترس از مجازات بعد از مرگ، تمایل انسان به داشتن زندگی برتر، نفرت انسان از انتخاب چیزی که ازش لذت نبرده.... و عوامل دیگه

تحصیل برای چی ؟برای موفق شدن؟خوب تحصیل سن داره مثلا بعد از ۳۰-۳۵ که سن تحصیل نیست زندگی ات حول چی با ...

یه زندگی موفق به تحصیل خیلی نیاز داره، انجام هیچ کاری میسر نیست مگر به واسطه ی علمی که از اون کار به دست میاری، من تا دانش انجام کاری رو نداشته باشم چطور میتونم کاری از پیش ببرم؟ بعدشم تحصیل فقط به یه بازه ی زمانی محدود نیست، اون هایی هم که کتاب میخونن یا مهارتی رو در رده های سنی بالاتر کسب میکنن در واقع اون ها هم به نوعی تحصیل میکنن

زندگی یه موهبتهببین ما برای زندگی کردن نیاز داریم هم مهارت داشته باشیم هم پول بالاخره زندگی مسیر مست ...

لذت از کار؟ بدنی که طوری طراحی شده که میل نفسانی اون بیشتر به سمت تنبلی عه تا به سمت کار و حتی اگه افسارش به واسطه ی عادات روزانه ای که خودمون اون ها رو به وجود آوردیم دست خود ما بیفته به نظرت چطور می‌تونه از کار لذت ببره؟ طبیعتا هیچی! چون هر چقدر هم که این بدن رام لذت های کاری و کسب مهارت باشه بالاخره ماهیت وجودی اون این عادات رو تحت شعاع قرار میده تا جایی که میل نفسانی این بدن تا جایی پیش بره که به اصطلاح لجام گسیخته بشه 

لذت از کار؟ بدنی که طوری طراحی شده که میل نفسانی اون بیشتر به سمت تنبلی عه تا به سمت کار و حتی اگه ا ...

خب من اینطور فکر نمیکنم

و اعتقاد تدارم ک میل نفسانیمون ب تنبلیه

من از کار کردن ، هدف داشتن، لذت میبرم 

اینکه میدونم مفید هستم،  به درد مردم میخورم،  و در قبال کاری ک میکنم پول میگیرم ،با پولم به خواسته هام میرسم لذت میبرم

بیکاری و تنبلی منو افسرده میکنه

شما ببین ، ادمهای خیلی ثروتمند دنیا بازهم دارن کار میکنن 

نه اینکه نیاز داشته باشن ، 

بخاطر اینکه میخوان فعال. پویا باشن ،تو جامعه باشن،شایدم

خب من اینطور فکر نمیکنمو اعتقاد تدارم ک میل نفسانیمون ب تنبلیهمن از کار کردن ، هدف داشتن، لذت میبرم ...

چرا، میل نفسانی مون به تنبلی عه، اما اون چیزی ما رو از این حالت در میاره میل باطنی مون به رشد و پیشرفت و توسعه ی فردی عه، خب شما جزو همون افرادی که در محدوده ی همین دو چیز به هدف خودشون که یه زندگی ایده آل برای مفید بودن باشه رسیدن، اما کسایی که خارج از این محدوده به دنبال معنای دیگه ای از زندگی میگردن چطور؟

شما در چه محدوده ای دنبال معنای زندگی هستی؟

محدوده ای که خارج از این چارچوب نظام برنامه ریزی شده ی  پاداش و مجازات باشه، محدوده ای که فقط محدود به انتخاب یکی از همین 2 چیز برای معنا بخشیدن بهش وجود نداشته باشه، چون این محدوده فقط 2 راه بیشتر در اختیارت قرار نداده و هر کی که خارج از این چارچوب عمل کنه عملا یه سقوط کرده به حساب میاد، که از قرار معلوم این زندگی هنوز اونقدری توانمند نشده که تا این حد پیش بره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز