من سه ماهگی دخترم اون‌یکی حامله شدم
خیلی خوبن با هم خدا رو شکر میکنم پشت سر همن صمیمی و کمک میکنن به هم
بچت چیه عزیزم؟
یدونه کافیه
من دوتا به فاصله ی سه سال آوردم اونم تو غربت
کوچیکه ۵ ماهشه
روزی صدبار میگم غلط کردم
وآقا خیلی تنهایی بچه سخته
اینکه تنها بازی میکنه هم بازی نداره حوصله اش سر نیره
بعد میره مدرسه اونجام اجتماعی نیس دیگه بعد بزرگ میشه کسی رو نداره درد دل کنه
دخترم همیشه میگه مامان تو حرفای متو درک نمیکنی آبجی متوجه میشه واقعا غمخوار همن خیلی خوبه
نمیدونم خودت میدونی
یکی توی اطرافیان هست
دوتا پشت هم آورد
مامانش می‌گفت دخترم دوتا فقط میخواد
میخاسته دوتا باهم از اب و گل دربیان
تایم زیادی به بچه داری مشغول نباشه
یه مدتی با دوتا کوچیکاسختی کشید
باهم بزرگ شدن
باهم از اب و گل در اومدن
خانومه هم به پشتوانه مادر و شوهرش
بعدش دانشگاه رفت ،تفریحات و کلاسهای مختلف
و
منم هی فاصله انداختم اولی بزرگ شه
بعد دومی
خب دوبرابر زمانی که ایشون گذاشت من گذاشتم دوتا با فاصله از اب و گل در بیان
نمیشه برای همه یه نسخه پیچید
دقیقا
من دخترمو که دنیا آوردم با همسرم قرار گذاشتیم تا کلاس سومش اسم بچه ی دوم نیاریم
سوم شد ما به روی خودمون نیاوردیم
همینجوری گذشت و نه من اسم بچه میاوردم نه همسرم
تا چند ماه پیش که همسرم گفت یکی دیگه بیاریم
من گفتم کار دارم انشالله سال دیگه، اونم مخالفت نکرد قبول کرد .😁
الان دخترم دوهفته دیگه ۱۳ ساله میشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
