جمعه هم رفتم مانتو بخرم تو کوچمون پسرم هی به باباش میگفت بریم شهربازی بریم شهر بازی (سرکوچمون یه شهربازی هست)
بعد انقدر پسرم عجله کرد مانتو مغازه دارو پوشیدم اومدم بیرون تا سرکوچه رفتم یهو پسرم گفت مامان مانتو خودت کو برگشتم مغازه کلی معذرت خواهی کردم(مغازه داره میشناخت و همسایمون بود)