امروز مامانم بهم گفت که قبول کن مه هیچی نمیشی و دیگه پشت کنکور نمون بعدش منم گفتم که این آینده خودمه چرا خودم نمیتونم براش تصمیم بگیرم مامانم گفت که من یه آدم مغرور زیاده خواهم و باید قبول کنم که هیچی نیستم وبعد شروع کرد به مقایسه من با دختر و پسرای فامیل که قبول شدن و الان دانشجو هستن و گفت که من آبروشونو بردم و مایه ننگم ولی خوب با وجود همه این حرفا منم اعصبانی شدم و داد زدم گفتم هر کار بخوام میکنم الان عذاب وجدان دارم به نظرتون حق داشتم یا کارم بد بوده دست خودم نبود خیلی عصبیم کرد
در هر صورت داد زدن سر پدر مادر خوب نیست اما خب حرفای مامانم خوب نبوده حرف بزنید باهم حلش کنید
حق داشتی
حق داشتی :) البته من بودم داد نمیزدم صحنه رو ترک میکردم
منکه هر موقع از اینکارا کردم خدا یه پس گردنی نقد بهم زده چند روز پیش بد حرف زدم دادو بیداد کردم منی که همیشه تیروییدم تو چکاپا سالمه شب خوابیدم صبح پاشدم دیدم تیروییدم ورم کرده با چه دردی الان دو هفتست در گیر درمانم تازه من ببخشیدم گفته بودم😨
حق بوده باهات ولی داد زدن کار لحظه ای هس وقتی اونا که سنشون بالا تر هست و باید پخته تر باهات رفتار کنن اینطور میکنن باهات دیگه تو که جوونی عادیه این عصبانیتای لحظه ای بعدم باید بگی من تو شرایط سختی ام و خودم به اندازه کافی نگران قبول شدن و آیندم هستم شما تو این مدت منو مقایسه نکنید یکم به من و خواستم احترام بذارید اگر آروم بگی شاید متوجه بشن چون بیشتر پدر مادرا بخاطر صلاح خودت یچیز میگن ولی بلد نیستن درست بیانش کنن و فکر میکنی واقعا دارن کوچیکت میکنن
رفتار مادر گرامی و نیستم
یعنی کاملا مخالفم
تحقیر ، مقایسه ، القا کردن حس منفی
کار درستی نبود
متولد 83 دو ساله پشت کنکورم ولی توقع زیاد ندارم واقعا فقط در حد خوراک نه تا حالا چیز زیادی خواستم نه توقع داشتم دائما من و با دختر های فامیل مقایسه میکنه خیلی کلافه شدم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
