2777
2789
عنوان

از خاطرات سمی تون بگید

| مشاهده متن کامل بحث + 3836 بازدید | 85 پست

من یبار فک‌کنم  دوران دبیرستان بود کلاس تقویتی داشتیم‌که معلما خیلی  سخت میگرفتن و‌نباید غیبت میکردیم من دوبار پشت هم غیبت کردم بعدش رفتم پیش دبیر اقا برا التماس و‌خاهش که به معلممون نگه ....

من واقعا درسخون بودم اما کااااملا گیج بودم 

به دبیر اقا هی میگفتم حالا شما نگو‌به معلممون من یجوری به شیوه خودم جبران میکنم و‌نیشمو ‌بازمیکردم 😩😩😩😩😩😩😩😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥

واقعا نمیدونستم دارم چی میگم فک‌میکردم‌حرف خوبیه و دارم قدردانی میکنم که اقا گف اشکال نداره پاشو‌برو بار اخر که گفتم وااای دستتون درد نکنه جبران میکنم به شیوه خودم هرطور شما راحتی که دبیرمون بد نگام‌کرد گف نمیخاد پاشو‌سریع برو‌بیرون‌😥😥😥

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پسره نگفت حالا داری با دماغ تایپ میکنی؟😂

همون دیگه خنگ بود 😂 من اینور از خنده غش کرده بودم 

به خدا گفتم  :                                                                چرا آرزو کنم وقتی سرنوشت مرا نوشته ای؟؟؟؟                   خدا پاسخ داد :                                                       شاید نوشته باشم هرچه آرزو کند ❣️🙇🏻‍♀️
حس میکنم اقدس الویس🤣🤣🤣🤣🤣

😑😂😂😂😂عههههه اوننننن یادم نبوششش

من عهد تو سخت سست میدانستم،بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی،ای دوست که با من زجفا اخر کردی، نخست میدانستم. ‌. .#مِهسَتی.گنجوی ای کسی که داری میخونی زندگیت پر از ارامش باشه❤️
رفته بودم مراسم ختم اقوام،آخرش با دخترخاله هام داشتیم بلندمیشدیم بیایم خونه ،گفتیم بریم خداحافظی کنی ...

خدا لعنت کنه😑😂

میشنیدن همونجا خاکت میکردن😑😂😂😂

من عهد تو سخت سست میدانستم،بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی،ای دوست که با من زجفا اخر کردی، نخست میدانستم. ‌. .#مِهسَتی.گنجوی ای کسی که داری میخونی زندگیت پر از ارامش باشه❤️
من یبار فک‌کنم دوران دبیرستان بود کلاس تقویتی داشتیم‌که معلما خیلی سخت میگرفتن و‌نباید غیبت میکردی ...

به شیوع خودت چجوری میخواستی جبران کنی؟!😑😂

•حقیقت تلخیه اینکه میبینی،آرزوی خیلیاهستی ولی اسیرقدرنشناسیه یک نفرمیشی وهمون تباهت میکنه...•

همین امشب رفتم مغازه خوراکی بگیرم رفتم موقع حساب کردن دیدم کارت نبردم برگشتم دوباره بردم🙂💔یعنییییی ...

من مامانم خیلی این بلارو سرم اورده میگفتم پول بده بم فلان چیزو یخرم کارتشو میداد میگفتم داره ؟ میگف اره برو میرفتم میدیدم نداره😑😂

یه بار دو بارم نیود ی عالمه این کارشو تکرار کرده الان دیگه بهش اعتماد نمیکنم

من عهد تو سخت سست میدانستم،بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی،ای دوست که با من زجفا اخر کردی، نخست میدانستم. ‌. .#مِهسَتی.گنجوی ای کسی که داری میخونی زندگیت پر از ارامش باشه❤️
وقتی ۱۴,۱۵ساله بودم خیلی پسر داییم رو دوست داشتم انقد جلوش فیس میکردم ولی اون محل سگ نمیداد ۱۸ سالم ...

😑😂🤌

من عهد تو سخت سست میدانستم،بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی،ای دوست که با من زجفا اخر کردی، نخست میدانستم. ‌. .#مِهسَتی.گنجوی ای کسی که داری میخونی زندگیت پر از ارامش باشه❤️
من یبار فک‌کنم دوران دبیرستان بود کلاس تقویتی داشتیم‌که معلما خیلی سخت میگرفتن و‌نباید غیبت میکردی ...

شیوه خودت چی یود حالا 😂😂😂😂😂😂واییی دختررر نمیری این چی بود😂😂😂😂🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

من عهد تو سخت سست میدانستم،بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی،ای دوست که با من زجفا اخر کردی، نخست میدانستم. ‌. .#مِهسَتی.گنجوی ای کسی که داری میخونی زندگیت پر از ارامش باشه❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792