از خاطرات سمی تون بگید صفحه 3 | تبادل نظر نی نی سایت

رتبه_برتر_مملکت

عضویت: 1403/03/21

تعداد پست: 7858

کنجکاو شدم جان جدت بگو😂😂

حس میکنم اقدس الویس🤣🤣🤣🤣🤣

دانشجوی دبیر فلسفه و منطق

1403/04/29

|

19:34

مrnm

عضویت: 1401/04/26

تعداد پست: 3176

رفته بودم مراسم ختم اقوام،آخرش با دخترخاله هام داشتیم بلندمیشدیم بیایم خونه ،گفتیم بریم خداحافظی کنیم،رفتم بگم خدا بیامرزه گفتم غم اخرتون باشه خدا لعنت کنه😑

تنها شانسی که آوردم خلوت بود ونشنیدن 🫣

خودمو همیشه به خدا سپردم چون میدونم همیشه مواظبمه😘همیشه کمکم کرده و مراقبم بوده ،خدایا دمت گرم🥹شکرت🤲چندتا کار انجام میدم و زن مستقل هستم..تکواندو کارکردم کمربند مشکی میخوام باز ادامش بدم چون عاشق ورزشم ..آرایشگری دارم یادمیگیرم ..روانشناسی رو دوس دارم و میخوام برم سمتش فا ل ت اروت هم میگیرم ولی نع رایگان 🙅‍♀️همونطور کع میری سینما و نمیتونی رایگان فیلم تماشا کنی آره قربونت برم😅بخدا اصلا شبیه فالگیرا نیستم و سفیدم و چشم سبز ابی،از مادربزگم یادگرفتم ..قهوه ، شمع هم هست....البته یکی از شغل هامه و ازش درآمد کسب میکنم لطفا درک کنید... 👌لطفا تگ نکن شرمندتون بشم....همیشه شعارم این بود :کار خوبه خدا درست کنه 💋بوس پس کله تون،

1403/04/29

|

19:34

2 نفر لایک کرده اند ...

مدیر استارتر

عضویت: 1402/02/25

تعداد پست: 1461

خاطره سمی اینکه برا یه پسریکه خیلیییی ازم‌پایینتر بود انقدددددر خوبی کردم از رو‌ترحم اگه بگم چکار کر ...

دلمه رو واسه من میدرستیدی کفشتم واکس میزدم😑😂

من عهد تو سخت سست میدانستم،بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی،ای دوست که با من زجفا اخر کردی، نخست میدانستم. ‌. .#مِهسَتی.گنجوی ای کسی که داری میخونی زندگیت پر از ارامش باشه❤️

1403/04/29

|

19:34

مهربونمممممممممم

عضویت: 1402/04/28

تعداد پست: 2067

زمان مجردی و دبیرستان با داداشم با اکانت فیک چن ماهی دوست شدم تو اینستا...هنوزم نمیدونه 😂

🌳🥀 👨‍👩‍👧 🥀🌳

1403/04/29

|

19:35

khatereh277

عضویت: 1397/01/09

تعداد پست: 16510

ببین انقد برام‌ناراحت کنندس که الان یلدم افتاد میخام برم بشینم حیاط هوا بخورم جدی میگم این ادم فک کن ...

اگه رید طرف بگو، ما طاقتشو داریم😔

ازونجایی که درمورد هر موضوعی نظر نمیدم ؛ پس اگه نظرمو یه جا گفتم که مخالفش بودی لطفا ریپلای نکن نمیخوام متقاعدم کنی،چون نظرم طبق تجربه خودمه😊••••••• امروز دوم شهریور۱۴۰۲با خودم عهد میبیندم که بجز راهنمایی و مشاوره در حد درک و فهم خودم از موضوع بحث؛ در هیچ تاپیکی پست نگذارم و البته بجز موارد فان ؛؛ و هیچ‌وقت در تاپیک های تعریف از خانواده اعم از پدر،مادر،خواهر،برادر،همسر و فرزند شرکت نکنم ،چون هروقت شرکت کردم بعدش کلی انرژی منفی روانه زندگی خودم و اون افراد شد!!! •••••••••روابط دوستانه یا عاشقانه تو باید عامل کاهش استرست باشن نه بیشتر شدنش،باید منبعی برای آروم شدن تو، پیشرفت خوشحالی و آسون تر شدن مسیر زندگیت باشن، اونا باید باشن تا از زندگیت لذت بیشتری ببری و حالت خوب باشه کنارشون نه برعکسش،زندگی خودش به اندازه کافی سخت هست•••••••••

1403/04/29

|

19:36

مریمآه

عضویت: 1402/10/11

تعداد پست: 734

همین امشب رفتم مغازه خوراکی بگیرم رفتم موقع حساب کردن دیدم کارت نبردم برگشتم دوباره بردم🙂💔

یعنییییییی ضایه شدممم

1403/04/29

|

19:36

مدیر استارتر

عضویت: 1402/02/25

تعداد پست: 1461

از یکی از همکلاسیام بدم میومد عَد من شدم سرگروهش 😐😂بعد زنگ تفریح گفتم آخه فلااانننی باید بشه زیرگر ...

من پشت معاونمون حرف میزدم میگفتم خیلی عقده ای و عوضیه

یهو گف فلانی چی میگی پشمام ریخت داشتم بالای پله هارو نگا میکردم یهو زد پشتم دیدم میکروفون دستشه داشته تو حیاط میگشته حرفمو شنیده😂😂

من عهد تو سخت سست میدانستم،بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی،ای دوست که با من زجفا اخر کردی، نخست میدانستم. ‌. .#مِهسَتی.گنجوی ای کسی که داری میخونی زندگیت پر از ارامش باشه❤️

1403/04/29

|

19:36

افعی_تهران

عضویت: 1403/02/17

تعداد پست: 1411

ما ی بار دورهمی داشتیم خونمون ۶ تا عمه دارم همشون بودن و عمون اینا دور تا دور سفره نشسته بودیم شامم ...

اییی😂😂😂

1403/04/29

|

19:36

مدیر استارتر

عضویت: 1402/02/25

تعداد پست: 1461

تو کوه با خواهرم کلیپ میگرفتیم.ابجیم گفت مرغ سحر ناله سر کن.بعد من مرغ سحر بودم🫦😅یه یارو از اون پش ...

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣مرغ سحررررر چطوری

من عهد تو سخت سست میدانستم،بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی،ای دوست که با من زجفا اخر کردی، نخست میدانستم. ‌. .#مِهسَتی.گنجوی ای کسی که داری میخونی زندگیت پر از ارامش باشه❤️

1403/04/29

|

19:37

افعی_تهران

عضویت: 1403/02/17

تعداد پست: 1411

خاطره سمی اینکه برا یه پسریکه خیلیییی ازم‌پایینتر بود انقدددددر خوبی کردم از رو‌ترحم اگه بگم چکار کر ...

چیکار کرد مگه؟

1403/04/29

|

19:37

رتبه_برتر_مملکت

عضویت: 1403/03/21

تعداد پست: 7858

من پشت معاونمون حرف میزدم میگفتم خیلی عقده ای و عوضیه یهو گف فلانی چی میگی پشمام ریخت داشتم بالای پل ...

بدترین لحظه کل مدرسم بود🤣🤣🤣🤣 خیلیییی بدهههعه

دانشجوی دبیر فلسفه و منطق

1403/04/29

|

19:37

مدیر استارتر

عضویت: 1402/02/25

تعداد پست: 1461

رژ قرمز میزدم موهامو کلیپس میزدم با سبیل و میرفتم بیرون فکر میکردم خفنم😂😂(دوران جاهلیت)

مامانم خط لب میزد بعد داتل لبشو رژ نمیزد ابروهاشو شیطونی و پر رنگ

ی رژگونه خیلی جیغ میزد ریملم نمیزد😑😂یه فوکول درس میکرد جلو ی موهاش میرف بیرون الانم میگه خیلیم خوب بود

من عهد تو سخت سست میدانستم،بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی،ای دوست که با من زجفا اخر کردی، نخست میدانستم. ‌. .#مِهسَتی.گنجوی ای کسی که داری میخونی زندگیت پر از ارامش باشه❤️

1403/04/29

|

19:38

مدیر استارتر

عضویت: 1402/02/25

تعداد پست: 1461

وای حس خیلی بدی بود،عه شماهستیییی الان نگاه نام کاربریت کردم دیدم😂

اره ماچ پر توف😂🤌

من عهد تو سخت سست میدانستم،بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی،ای دوست که با من زجفا اخر کردی، نخست میدانستم. ‌. .#مِهسَتی.گنجوی ای کسی که داری میخونی زندگیت پر از ارامش باشه❤️

1403/04/29

|

19:39