2777
2789
عنوان

اونایی که سنتی عقد کردن بیان فقط

983 بازدید | 57 پست

احساسات من از اول آشنایی تا الان اینا بود:

اول یک کراش اولیه

بعدش آغاز شناخت و احساس ذوق نسبت به بعضی مسائل و احساس بد به کمی از چیز ها 

بعد تصمیم به ازدواج

قبل عقد خیلی استرسی 

استرس برای به هم خوردن عقد و همزمان استرس برای انتخاب اشتباه احتمالی


سر عقد پشیمموووووون، حال من توی محضر اصلا خوب نبود فقط میخندیدم اما درونم داغون بود و حس میکردم بدبخت شدم . اصلا هم به کسی دیگه فکر نمیکردم فقط فکر میکردم شاید اشتباه انتخاب کردم.


از بعد محضر حالم خوب شد ولی گاها هی برمیگشت اوایل که خیلی بیشتر

بعدش اون حس ها رفت الان عاشق شوهرم شدم


من غیر طبیعی ام یا شما هم اینجوری بودین تو رو خدا بگین بفهمم زندگیم نرماله؟  

من ازدواجم اجباری بود  تو محضر

عاقد برای بار سوم گفت وکیلم اصلا. تو شوک بودم یه حسی بهم می‌گفت بگو نه 

بگو نه 

انقد طولش دادم همه صدام زدن 

عاقد هم دوباره گفت عروس خانم وکیلم ؟؟؟

دیگه گفتم بله 

سرگشته‌ی‌محضیم‌و‌در‌این‌وادیِ‌حیرت ؛عاقل‌ترازآنیم‌ك‌دیوانه‌نباشیم. .'

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم سنتی ازدواج کردم منتهی بعد از ۳۰ سال. هیچ هیجانی نداشتم، در کل ازدواج، اون چیزی که آدم فکر میکنه ...

من عشق رو تجربه نکردم ولی یک احساساتی دارم که فکر میکنم همین باشه

شایدم نباشه

اگر نباشه یعنی من هیچوقت عاشق نشدم   اصلا دوست نداشتم زندگیم اینجوری پیش بره

من ازدواجم اجباری بود تو محضرعاقد برای بار سوم گفت وکیلم اصلا. تو شوک بودم یه حسی بهم می‌گفت بگو نه ...

الان چه احساسی داری؟ عاشق شوهرت شدی؟

چرا اجباری ازدواج کردی


من به خواست خودم بود و خیلی هم تلاش کردم واسه جور شدنش کلی التماس مامانمو کردم 

حتی خیلی از اونایی هم ک دوست بودن لحظه عقد حس ناراحتی و اضطراب رو داشتن مهم بعدشه

آخه تا سه چهار ماه بعدشم گاهی این حس رو داشتم مخصوصا موقع مشکلات،ولی الان کم کمش دوماهه این احساس رو ندارم

الان چه احساسی داری؟ عاشق شوهرت شدی؟چرا اجباری ازدواج کردیمن به خواست خودم بود و خیلی هم تلاش کردم و ...

الان زندگیم رو هواس 

شوهرم دست بزن داره 

عصبی هست 

شکاک هست


ولی خاک تو سرم با همه بد هاش یه لحظه تصور میکنم بخواد با یکی دیگه باشه کل وجودم میلرزه 

سرگشته‌ی‌محضیم‌و‌در‌این‌وادیِ‌حیرت ؛عاقل‌ترازآنیم‌ك‌دیوانه‌نباشیم. .'
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز