ممن هنوز عقد نکردم ولی در شرفشم از قبلم عاشق هم بودیم و شناخت کامل ولی حالا ه داره جدی میشه پراسترس و پشیمونی شدم😂
فکر کنم طبیعیه
من ی آشنا معرفیمون کرد
اوایل خوب بود وارد زندگی ک شدیم دیدم نه اصلا چیزی ک فکر میکردم نیست امروز خیلی تو مسجد به حال دلم گریه کردم
من سنتی ازدواج کردم ولی اولین باری ک با شوهرم همدیگرو جایی دیدیم عاشق هم شدیم ، اصلا دوست نشدیم باهم اولین باری ک دید چند روز بعدش اومد خواستگاری ، من و اون همدیگرو ندیده بودیم ولی خانواده هامون با هم اشنا بود و خودشم با بابام خیلی صمیمی بود ، پشیمون نشدم هیچوقت چون بابام خیلی تاییدش کرد و بابامم ادمی نیست ک سطحی نگر باشه ، خودش ادم خبره ای هست و با یه نگاه تشخیص میده طرف با خودش چند چنده ،دیگه شوهرمو ک خیلی سال میشناخت به حرفش اطمینان داشتم و خداروشکر خیلی بهتر از جیزیه حتی ک فکرشو میکردم
منم سنتی عقد کردم ، بنظرم اوضاع خیلی خوبی داری خوشبخت باشید عزیزم
من تو مسائل خرید کلی خورد تو ذوقم تو خانواده ما موقع عقد میرن واسه دختر کلییی لباس و لوازم ارایش میخرن من دیدم خبری نیست چیزی هم نگفتم انگشتر نشونمم خیلی زشت بود ولی همونموقع هم در حدی شوهرمو دوست داشتم که بخاطرش به اینا اهمیت ندم.. یعنی تحملش برام راحت بود کنارش، گذاشتم به حساب بلد نبودنشون
تازه زیرلفظی هم ندادن بهم
من هشت سال پیش عقد کردم به اون موقع به نسبت دخترای فامیل خیلی خرید زیادی کردم چون اجباری بود ازدواجم گفتم پس خووب خرج کنم ارایشگاه گرون لباس گرون همه چی زیاد برداشتم
الانم زندگیم خوبه خداروشکر ولی کاش خانوادم اجبارم نمیکردن و با عشق ازدواج میکردم
بابا منم که با دوس پسرم که عاشقش بودم ازدواج کردم تو محضر حالم بد بود😂😂
یه چیز طبیعیه استرس عقد
به دلایل مختلف تو همه آدما هست
البته عنوان زدی فقط ازدواج سنتیا بیان،ولی خواستم بهت بگم که زیادی جدی نگیر این چیزا رو
به هرحال شروع یه مرحله جدید زندگیه دیگه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
