ی مثال بزنم برای ناموفق بودن تو راضی نگه داشتن بقیه.
من عروس اول بودم،وضع مالیمون اوایل ازدواج تعریف نداشت.فوری بعد خودم دوتا جاری گرفتم و هر کدومو پاگشا کردم.اما سر هر کدوم بعد از اینهمه زحمت و هزینه کلی حرف و حدیث و دلخوری و پیغام و توقع...
من تمام تلاشمو خالصانه کرده بودم.پس دیدم این سبکشون هم منو ازار میده هم خودشونو.برای ازدواج خواهرشوهر و برادر شوهر اصلا مهمانی پاگشا ندادم.خیلی راحت.عید برای عید دیدنی ک آمدن هدیه دادم بهشون.باور میکنید همه ی حرف و حدیثا تمام شد!!حتا نگفتن چرا نگرفتی
ببخشید خانما من مینویسم،بعد نظرات شماها رو میخونم و لازم بود پاسخ میدم.
زیاد با قوانین اینجا اشنا نیستم معذرت
خانما ارزشمند ترین لحظات در کنار همسر بودن و بعدشم ک بچه اومد در کنار خانواده بودنه.انقدر قوی باشیم ک حال قشنگ باهم بودنمونو حرف خواهر شوهر مادر شوهر خراب نکنه.عمری ک رفت برنمیگرده.حیفه ب قهر و دلخوری یا حتا فکر و خیال بگذره
خدا خیرت بده خواهر،من تو علاقه مندیام میزارمش
انصافا نکات کنکوری هستند... من از شنیدن تجربه های دیگران لذت میبرم ... ادامه بدین
خوب بپوشید خوب بخورید خوب بگردید(در حد وسع همسر)و خوش بگذرونید.شاد زندگی کردن یاد گرفتنیه.
توروخدا توروخدا توروخدا گذشته های تلخ رو دور بریزین.مرور نکنید.بایگانی نکنید.در لحظه زندگی کردن ی ویژگی مهمه.
هربار مشکلاتتون رو یادآوری میکنید دوباره ذهن و حتا جسمتون به تازگی روز اول گرفتارش میشه.گذشته رو نمیشه تغییر داد.آینده هم ک هنوز نیومده.تنها اختیار ما برای آینده داشتن برنامه و تلاش برای اونه.نه نگرانی و پیش بینی های کم احتمال
خانما وقت نمازه.تا چند دقیقه دیگه مینویسم بعد میرم نماز زود برمیگردم.
این توصیه م یکم سخته ولی من تونستم.
گوشتون رو به روی حرفایی که آزارتون میده ببندین.اصلا نشنوین.
متاسفانه خانواده همسر من مثل خیلی از خانواده های دیگه با زبانشون هم زیاد ازار میدن.حتا الان بعد دو دهه زندگی همیشه از خواستگاریایی ک برای همسرم رفتن با اب و تاب تعریف میکنن.محاسنی رو که من و خانوادم داریم رو پنهان میکنن.ارتباط خوب من و همسر ب جای اینکه براشون خوشایند باشه انگار ازار دهنده س چون ب طرق مختلف در پی درهم ریختن این ارامشن.تعریف کردنش دردی دوا نمیکنه فقط ی مثال زدم ک اینو بگم الان هیچ کدوم ازین حرفاشونو نمیشنوم.رسما کر میشم.بگن.انقد بگن تا تخلیه بشن.
البته بگم اوایل زندگیم گوش میکردم حرص میخوردم گریه میکردم....
البته نمیخوام حرفای شدید تر و آزارنده تر رو بگم
چند دقیقه از همه عذر میخوام.میام بازم
عزیزم خ نکات خوبی گفتی منم ۱ ماهه حدودا عضو شدم اینقد اینجا تاپیک خانواده شوهر میبینم یه شب موقع خواب بش فکر کردم دیدم اکثر این حرفا رو خانواده شوهرم بمنم‌گفتن یا شبیه کارهایی که استارتر ها گفتن با منم انجام دادن ولی واسه خودم بزرگشون نکردم اکثرشون بیخیالی طی کردم روح و روان خودم راحت تره بعضیاش که دنبالش گرفتم جز کینه و دعوا پیامدی نداشته والا
حسن خوب زندگی شما داشتن یه همسر خوبه
اگه مثل من بی پشت و پناه بودین دیگه انگیزه زندگی نداشتین چه برسه نادیده گرفتن خانواده ش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
