2777
2789
عنوان

امشب فقط فک کنم خدا بهم رحم کرده

| مشاهده متن کامل بحث + 725 بازدید | 56 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منم همینم دقیقا...کلا ارامش از زندگیم رفته‌.ولی یک ماهه خیلی بهتر شدم کنترل میکنم این ذهن واموندمو.

الهی   خدا خودش کمک کنه  این مغز من ک کلا از کار افتاده همه چی رو گذاشتم کنار فقط حواسم ب این جوجه است و نگاش میکنم فقط ک دستش ی خراش برنداره 

وای خدااای من الهی زودتر خوب بشه منم همینم بخدا اینقد وسواسم رو این بچه پارسال تابستون از رو مبل تو ...

اره بخدا عین بچه خواهرشوهرم هردیقه پارک و بیرونن

باور میکنی یه ثانیه هم تواین ۷سال نسپردمش دست کسی هرجا برم باید ببرمش با موتور باباشم برن باید دستم گوشی باشه تندتند زنگ بزنم

حالا من واسه شوهرمم همینم

کلا رو خونوادمم حساسم اگه جواب تلفن ندن میمیرم و زنده میشم انقد میگیرمشون تا جواب بدن

من بخشی از دلیلم فوت خواهرم بود تصادف کرد بعداز اون فوبیا مرگ و اتفاق بد دارم

اونقدر به واقعی شدن خواسته هام مطمئنم که مطمئنم خدام خداس🙏

بچه منم 5 سالشه هر چی مامانم گفت دستشو بده من ندادم

وای ترخدا مواظبش باش 


منم تا این سن شده دخترم  تا حالا حتی ۱ ساعت خونه مامانم تنها نمونده باورت میشه؟ حتی خونه خواهرم نزدیکترین کسام تا حالا ۱ ساعت تنها نمونده همش با خودمه 

با باباش در حد ۵ بار شاید تنها رفته بیرون 

باورت شاید نشه ولی من هرگز تنها نمیذارم با باباش 

چون شوهرم خیلی دل بزرگه میگه هیچی نمیشه بچه بابد همه چی یاد بگیره ولی امان از دل من ک همش میلرزه 

اره بخدا عین بچه خواهرشوهرم هردیقه پارک و بیروننباور میکنی یه ثانیه هم تواین ۷سال نسپردمش دست کسی هر ...

عزیزم مثل منی که  من ب شدت اینجوری ام  تا بحال دخترمو خونه مامانم ۱ ساعت نذاشتم  اصلا دست خودم نیست میگم باید پیش خودم باشه  کلا تو این ۵ سال ۵ بار با شوهرم تنها بیرون نفرستادم چون شوهرم خیلی دلش بزرگه اصلا حساس نیست همش میگه هیچی نمیشه اخرم ی چی میشه  

اگه این استرس میدونستم سرم میاد غلط میکردم بچه دار میشدم

منم بخدا

نوزاد بود عین مرغ بالای سرش بودم کسی نگاش نکنه اورده بودمش خونه مامانم بعداز زایمانم نوه اولم هست من میرفتم دستشویی میومدم مامان بابام بالا سرش بودن جیغ میزدم برید کنار نگاش نکنید یبوست میشد گریه میکردم که چرا دفع نداره اسهال میشد انقد گریه میکردم کولیک داشت میگفتم چرا اینطور شده یعنی عینهو ندید پدید بودم الان فقط مواظبشم هردیقع هم زخم و زیلیه

اونقدر به واقعی شدن خواسته هام مطمئنم که مطمئنم خدام خداس🙏

وای ترخدا مواظبش باش منم تا این سن شده دخترم تا حالا حتی ۱ ساعت خونه مامانم تنها نمونده باورت میشه؟ ...

من ی سری ب اندازه دو دیقه تو قم حرم حصرت معصومه گمش کردم ثانیه ای نیس بهش فک نکنم از اون موقع ب بعد استرسی شدم شدید 

عزیزم مثل منی که من ب شدت اینجوری ام تا بحال دخترمو خونه مامانم ۱ ساعت نذاشتم اصلا دست خودم نیست ...

همیشه صدقه بده اشکال نداره دیگه دست خودمون نیست کاری ازمون برنمیاد جز دعا و صدقه دفع بلا

اونقدر به واقعی شدن خواسته هام مطمئنم که مطمئنم خدام خداس🙏

منم بخدانوزاد بود عین مرغ بالای سرش بودم کسی نگاش نکنه اورده بودمش خونه مامانم بعداز زایمانم نوه اول ...

میفهممت انشالله خدا خودش حافظ همه بچه ها باشه تو رو خدا دعا کنید اون پسر بچه هم پیدا شه 

من ی سری ب اندازه دو دیقه تو قم حرم حصرت معصومه گمش کردم ثانیه ای نیس بهش فک نکنم از اون موقع ب بعد ...

وای یا خدا 

ببین دقیقا ماهم تو حرم امام رضا نزدیک ۵ دقیقه گمش کردیم جلو چشمن بود ی هو نیست شد داشتم از ترس میمردم فقط میدویدم ک پیداش کنم ولی بعدش ک پیدا شد از حال رفتم قشنگ از بس ترسیده بودم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز