خیلی از این شرایط بدم میاد ،دلم برا زن پسر عمه ام میسوزه دلم میخاد پسر عمه امو خفه کنم،حالا رفتن بیمارستان ما،زنگ زدن سفارش مارو به همکارات کن،تو بیمارستان ما هروقت یه کیس اینجوری میومد خیلی همکارام با بدی و تنفر ازش حرف میزدن حالا میگن پسر عمه فلانیه....هم ناراحت بچه ام هم ناراحت خودم که این احمق فامیلمه
در کرب و بلا بی طرفان بی شرفانند تاریخ همین است یزیدی و حسینی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
انشالله که خوب بشه......دیگه کاریه که شده.....شما به همکارات چیزی نگو....اونها درهرصورت کارشونو درست انجام میدن.متاسفانه یه عده لیاقت بچه را ندارن ولی باز بچه دار میشن.یک بچه را میشناختم خورده بود متاسفانه فوت کرد.انشالله که این بچه سالم باشه
آره ببخشید خب نگفتی بچه کوچیک بوده من فکر کردم بزرگ بوده خودش خورده اما خب بدم نگفتم چرا پرستار باید بد نگاه کنه به مریض و همراهاش فقط باید کارش رو انجام بده