خیلی از این شرایط بدم میاد ،دلم برا زن پسر عمه ام میسوزه دلم میخاد پسر عمه امو خفه کنم،حالا رفتن بیمارستان ما،زنگ زدن سفارش مارو به همکارات کن،تو بیمارستان ما هروقت یه کیس اینجوری میومد خیلی همکارام با بدی و تنفر ازش حرف میزدن حالا میگن پسر عمه فلانیه....هم ناراحت بچه ام هم ناراحت خودم که این احمق فامیلمه
در کرب و بلا بی طرفان بی شرفانند تاریخ همین است یزیدی و حسینی