من ب زنداداشم‌گفتم اخلاق داداشم باهات توی جم بده تقصیر خودته ی کاری کن ب پات بیوفته همه حرفامو گذاشت کف دس داشم اونم ازمن دلش پر شد کلی حرف بارم کرد منم سعی کردم دور باشم ی کم وقتی خیر زنداداشمو خایتم اون نخاست
بعدم کسی که عروسی داره یا کلا کاری داره به هرکی رو بندازه بگه بیاین کار دارم خب مسلما واسش انجام میدن
ولی وظیفه بقیه اس که بهشون زنگ بزنن بگن کاری ندارین انجام بدیم؟
خواهرشوهرهای منم هیچوقت بهم نگفتن کاری داری یا نه منم قطعا هیچوقت بهشون رو ننداختم
اونا نمک نشناس بودن ..
من خواهر ندارم نتونستم گیفت حنا درست کنم
باورت میشه الان جایی میبینم بغض میکنم😢😢
اونروزم جلو فامیلای شوهرم گفتم من که خواهر و زنداداش نداشتم که واسم اینکارارو بکنن ولی حواهرشوهرامم کاری نکردن واسم 😫😫
ازشون متنفرم که واسه عروسیه داداششون هیچ غلطی نکردن ولی واسه بقیه خودشونو جر میدن
شاید حق باشماس من خیلی خونسردم ولی اونا اصلا منو دوس ندارن اینو مطمعنم
خب عزیزم اون کار قبلی شما دخالت محسوب میشده
خود زن داداشت عاقل و بالغ خودش میدونه چطور با شوهرش برخورد کنه
با این حرف شاید رفتار داداشت بیشتر به چشم خانمش میامد
اون کار دخالت بود و این کار بی توجهی
مرسی ک اومدین باشه ی اس میدم بهش کاری داری
ببين شماها اصلا منو نميشناسيد منم شماهارو شايد ب زبون بگم از خانواده ي شوهرم خصوصا مادر و پدرش متنفرم ولي قلبا نميتونم متنفر باشم ميبينمشون يادم ميره بيشترم با خواهر شوهرم اينجوري ام هربلايي ام سرم مياره باز دوسش دارم قلبا وقتي ب كار داره چيزي بخواد با كله ميرم همه كااار براش كردم همه كار تو مريضيش نگهش داشتم درد و دل مشاوره كمك مجلس گرم كني خلاصه همه چي
پس مطمئن باش اونام دوستت دارن ولي بخاطر سوتفاهم دور شدين از هم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
