2777
2789

سلام 

بچه ها من خودم مشکلاتی توی زندگیم دارن که هیچکس نمیدونه و فقط خودم دارم باهاشون دست و پنجه نرم میکنم و یا کنار میام یا خودخوری میکنم 

یساله ک ازدواج کردم 

مشکلات خانوادم تو این یسال بیش از حد زیاد شدن 

پدرم مریض شده پاش هم مشکل داره باید زانوش عمل بشه (دو تا زن داره و مادر من زن اولش هست)

دو تا داداش مادری دارم 

مامانم خودش سر جریان هوو آوردن پدرم خیلی همیشه حالش خوب نبود و میشه گفت خیلی نق میزد تو سر ما بچه ها و واقعا مارو اذیت میکرد رفتاراش 

ولی این۶ ماه اخیر واقعا مشکلاتشون بیش از حد زیاد شد 

هووی مادرمم ۳ تا بچه داره یکی آخریه ۳ ماهشه 

داداش بزرگم بعد از عید اقدام به خودکشی کرد و ناموفق بود و مادرم اونجا دیگه شکست واقعا 

داداش کوچیکم به شدت ناسازگار شده و خودسر و اصلا گوش نمبگیره هر روز یه دررسر درست میکنه برای مادرم 

کسی توی خونه نیست پیش مادرم (داداش بزرگم سره کاره و کلا ۱۰،۱۵ روز در ماه میاد مرخصی ک اونم به دلیل کارایی که میکنه مامانم میگه کاش همیشه سره کار باشه و خونه نباشه)

فقط داداش کوچیکم تو خونس که اونم مامانمو دیوونه کرده و رفته پیش دکتر اعصاب دوز داروهاشو برده بالا 

منم شوهرم اصلا یه کیس خاصه که بخاطر اینکه به این دردای خانواده دردی اضافه نشه دم نمیزنم و بهشون نمیگم دارم چی میکشم 

و بیشتر فاصله گرفتم که نفهمن وسط زندگیم چه خبره در کل شوهرمم از خانوادم متنفره و همش سرکوفتشون رو میزنه بهم تو دعوا یا تا تقی به توقی میخوره بی ربط سریع میگه مشکلات خانوادتو آوروی وسط زندگی من بخاطر همین که هم اونا نفهمن من‌چقد اذیتم تو زندگیم هم همسرم کمتر از مشکلاتشون با خبر بشه فاصله گرفتم 


ولی مادرم حالش خوب نیست 

همین ۴ روز پیش سر اینکه داداش کوچیکم با یکی دعواش شده بود و میگفتن با چاقو زدش ولی داداشم میگفت من نزدمش اینقد عصبی شده بود که داداشمو  زده بود داداشمم چیزی بهش نگفته بود فقط دست خودشو زد تو شیشه و دستش ۱۵ تا بخیه خورد 

همون روز مامانم گفت من دیگه تو این شهر نمیمونم فرار میکنم میرم 

رفت ۳روز شیراز تا اینکه داداشم به خاله هام گفت بگید نیاد خودمو میکشم اونم ترسیده بود برگشته بود 

درضمن من این چریان ک رفته بود شیراز رو دیشب فهمیدم که دیگه مادرم برگشته بود چون شوهرم خونه بود و من اصلا به خانوادم زنگ نزدم که یوقت شوهرم بفهمه داداشم دستش بخیه خورده 

امروز شوهرم رفت سره کار و تا ۱۴ روز نمیاد 

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

من هیچوقت نتونستم با مادرم ارتباط بگیرم 

نمیدونم از اولش ما با هم خوب نبودیم از اول اول اولش 

حالا خیلی ناراحتم تمام شب و روزم شده فکر کردن به مادرم 

قبلا به داداشام فکر میکردم 

ولی الان به مادرم 

من با این شوهری که دارم نمیتونم بهش کمک کنم 

پولم ندارم که برم براش یه هدیه بخرم یه چیزی یه دکتری یه مسافرتی یا هرچی که یکم دلش خوش بشه 

نمیدونم چیکار کنم و چه خاکی بریزم تو سرم 

ابدا و اصلا از مشکلات خونتون چیزی به همسرت نگو....برای اینکه بی پناه ببینتت هر بلایی میتونه سرت بیاره این از این

برادر بزرگترت باید سریعا بره پیش روانشناس خودکشی ناموفق رو نباید نادیده گرفت

داداش کوچیکتم نو جوونه عادیه این رفتاراش معمولا این مدل پسرا سربازی میرن فسشون میخوابه اروم میشن

مادرتم بخاطر هووش بهم ریخته بهش حق بده دارو ارومش میکنه بنظرم باز با روانشناس مشورت کن راجع به مشکلاتش

پدرتم خیییییییلی ببخشید خیییلی ببخشید اصلا دلت واسش نسوزه حقشه‌‌‌.‌‌‌..

ولی درکل تو که انقدر دستت خالیه و اینا باید زندگی خودتو بچسبی گاهی فاصله گرفتن لازمه تا ضرری به زندگی خودت نرسه

 خدا همه برای صبر و عاقب بخیری پسرم دعا کنید اگر احتیاج به دعا داشتی تو یکی از تاپیکام بگو برات دعا میکنم💖

همین الان یدفعه دارم فکر میکنم یه طلایی چیزی بفروشم بهش نگم اما و بهش بگم هدیه منه برو کربلا یا اینکه خودم باهاش برم

دارم دیوانه میشم 

مادرم خیلی سختی کشیده همش تقصیر پدرمه 


ابدا و اصلا از مشکلات خونتون چیزی به همسرت نگو....برای اینکه بی پناه ببینتت هر بلایی میتونه سرت بیار ...

پدرم الان منتظره شوهرم ببرش دکتر و عمل کنه پاشو 

شوهرمم نگفت نمیبرمش اول ولی خیلی منت گذاشت اولش سر من و الانم دیگه خودم دلم نمیخواد ببرش 

الان باز نمیدونم چجوری بهش بگم که شوهرم‌نمیتونه ببرت 

مشکلاتی که مادرت داره خودش هم مقصر بوده.

پسراش رو نتوانسته درست تربیت کنه.شوهرش هم فراری داده.

البته درست نیست قضاوت کردنش.

ولی میشه فهمید که اشتباه عمل کرده.

شما هم زندگی خودت رو بچسب.با غصه خوردن ،زندگیت خراب میشه.

اگه از دستت براومد یه کاری حتی کوچیک انجام بده ولی ذهنت رو درگیر نکن

مشکلاتی که مادرت داره خودش هم مقصر بوده.پسراش رو نتوانسته درست تربیت کنه.شوهرش هم فراری داده.البته د ...

خانواده پدرم اکثرا دو زنه هستن 

عموم 

عموی بابام خودش 

و خیلیای دیگه 

ولی پدرم عاشق شاگرد مغازش شد که رفیق مادرم بود 

و من که الان ۲۴ سالمه اون موقع تقریبا ۸ سالم بود و از اون موقع تا الان داریم عذاب میکشیم همگی 

عزیز دل .مادرت که زندگیش رو باخته .مواظب زندگی خودت باش

آخه مگه میتونم کلا بیخیالشون باشم 

یه خیابون با هم فاصله داریم یعنی کلا ۵ دقیقه 

ولی الان ۲۱ روزه ندیدمشون و ازشون فاصله گرفتن میدونن که حالم خوب نیست و نمیتونم 

الان ک شوهدم نیست میتونم بهشون سر بزنم ولی همش میگم منکه کاری از دستم برنمیاد و حتی نمیتونم باهاش ارتباط بگیرم پس همینجا بمونم حداقل یکم آرامش دارم که واقعا ندارم و همش تو فکرشونم 

پدرم الان منتظره شوهرم ببرش دکتر و عمل کنه پاشو شوهرمم نگفت نمیبرمش اول ولی خیلی منت گذاشت اولش سر م ...

خیلی اشتباه کردین به داماد رو انداختین ببخشید اینو میگم ولی برای اینکه زندگی خودتو نجات بدی بهتره همسرت و خانوادت اصلا کمتر همو ببینن چه دلیلی داره شوهرت از مشکلات خونتون با خبر باشه  اینو بدون از من بهت نصیحت داماد همیشه پسر غریبس همیشه 

 خدا همه برای صبر و عاقب بخیری پسرم دعا کنید اگر احتیاج به دعا داشتی تو یکی از تاپیکام بگو برات دعا میکنم💖
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

نیش پشه❓

leyliamli | 2 دقیقه پیش

تمرین رانندگی

m3457 | 3 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز