دوستم خونه تنها بود زنگ زد گف بیا ماشین بردارم بریم دور بزنیم (چند جلسه رفته کلاس رانندگی آنچنان مهارت و قلق نداره)
گفتم خبر میدم قطع کردم.
به مامانم گفتم نرگس اینجوری میگه برم یا ن؟
گفت هنوز قلق نداره و اینا دوتا دخترم هستین ممکنه اتفاقی بیوفته نتونه جمع کنه !
زنگ زدم نرگس گفتم مامانم اینجوری میگه بجاش خودم میام دنبالت بریم خونه ما ناهار بخوریم گفت خب تو بیا ماشین بر نمیداریم من بازم گفتم خبر میدم.
به مامانم گفتم نرگس اینطوری میگه گفت بری اونجا من تنها میشم حوصلم سر میره برو بیارش تنهاس گناه داره بیاد صحبت کنیم ناهار بخوریم بهش بگو داداشت و دوماداتون شاید کلید داشته باشن بیان تو خونه شمام ک کراپ شورتین زشته اگه ببینتون گفتم باش زنگ زدم به نرگس اینارو گفتم بعد گفتم میام دنبالت قطع کردم
رفتم دنبالش دیدم قیافه گرفته برام قهره منتشو کشیدم در حدی ک میخورد به التماس باشه،راضی شد لباس بپوشه گفت طول میکشع کفتم تا میپوشی من برم پیش دوستم (پسره)قهریم کارم داره میخاد حرف بزنه نرم ناراحت میشه گفت باش
حقیقتا نزدیک ۴۰ دقیقا طول کشید صحبتمون،تموم ک شد رفتم دنبال نرگس گفت من نمیام اصرار کردم گفت مادرت تیکه انداخته انگار منو تو خونمون چیکار کردن ک مامانت گفته امینت نداره دیگه توضیح دادم بازم حرف خودش زد منم گفتم بدرک.
اومدم خونه پیام دادم گفتم یعنی چی تو گرما ماشین انداختم تو خیابون بیام دنبالت تنهای گناه داری اینطوری به من میگی؟؟
گفت مادرت تیکه انداخته اینطوری گفته دامادامون و داداشم کلید ندارن انگار خونه ما در بی پیکر هسته مادرت اینطوری گفته حرف درستی نزده گفتم منظورم مادرم این نبود باز توضیح دادم کوتاه اومد.
بعد دوباره گفت تقصیر تو بوده من رفتم لباس پوشیدم تو رفتی پیش دوستت گفتم خب اماده شدی چرا زنگ نزدی گفت مزاحمت میشدم دوستت تیکه مینداخت و اینا زنگ نمیزدم بهتر بود
خلاصه زبونم به زبونش نرسید.
با یکیدیگع از دوستام در میون گزاشتم گفت الکی ناراحت شده و فلان
حالا از نظر شما کی مقصره 😐