هست کسی ک با مخالفت خانوادش ازدواج کرده باشه ولی خوشبخت شده

اره منم دقت کردم 

خانواده هاجتما یه چیزی میدونن مخالفت میکنن من مخالفت کردن بااصرارخودم ازدواج کردم ک ازدواج جالبی هم نشد

به نظر من یک بار دنیا میای ...۱ درصد فکر کن زندگی بد بشه هیچ پشتوانه ای نیست ...همه میگن خودت کردی.اکثرا هم درست گفتن...

مادر من گوش نکرد و بدبخت شد و ما رو هم بدبخت کرد ‌.خانوادش گفتن خودت خواستی .میسوزه و میسازه 

شوهردخترهمسايمون همه مخالف بودن كل همسايه هافهميدبودن رابطه دوست پسرى دختريشون الانم ازدواج كردن دوتابچه دارن راضى هستن

داداشم با مخالفت شدید مامانم ازدواج کرد  خوشبخت نشد مامانم گفت فرهنگشون به ما نمیخوره قبول نکرد الان هر دفعه میاد خونه مامانم میگه کاش به حرفت گوش کرده بودم 

مخالفت تا مخالفت داره

یکی فقط مخالفه ولی هردو تحت حمایت کامل خانواده اند..اونا خوشبختن.. ینی مخالف اند ولی بعد از اردواج دیگه کنار میلن با عروس یا دامادی ک‌دوست ندارن

ولی اگ یکی شون با نفرین و آه و..رضایت داده باشع یا کلا اجاره رفت و امد نده ..ب هرحال مشکلات اجازه زندگی راحت نمبدن

بابد ببینی دلیل مخالفت شون‌چبه. و حتما با مشاور ک بی طرف هست صحبت کنی.

تو فامیل از سال ۱۳۵۰ تا الان چندین مورد بوده .آخریش ۴سال پیش دختره ازدواج کرد بازور شب بله برون همه گریه میکردن از ناراحتی پدر مادرش .

تو فامیل ماکه خوشبخت نشدن که هیچ ‌..... بسیار بدبوده 

اما بقیه زندگی هام همین بوده خیلی پر چالش و بد بوده 

تعداد کمی خانواده خوشبخت از نظر روابط درون خانواده داریم !

فکر میکنم خیلی مسائل زیادی دخیل هست تو عدم خوشبختی 

شوهر من با مخالفت خانوادش منو عقد کرد

من قبلن ازدواج ناموفق و ی بچه هم داشتم.

الان خوشبخته   

ن ن من ازدواج کردم خیلی خوشبختم خانوادمم عاشق شوهرمن دیگه انگار اون پسرشونه تا من اصلا هم موافق نبودن 

مامانم به داداشم گفت  چیزی که تو تو اینه نمیبینی من تو خشت خام میبینم همینم شد داداشم میگه من الان نباید مثل خر تو گل گیر کرده باشم به خاطر بچه هاش سوخت و ساخت البته به ما چیزی نمیگه گاهی با مامانم درد و دل میکنه که مامانم هم میگه دیگه دیره برو بشین سر خونه زندگیت با زنت بساز 

مامان خودم با مخالفت خانواده ازدواج کرد خوشبخت نشد خواهرم هم همینطور برادرمم گوش نکرد چوبشو خورد خلاصه من گفتم هرچی پدر و مادرم انتخاب کنن من گوش می‌کنم خداروشکر خوبیم 

 خوب بد به مخالفت  خانواده ربط نداره ما یکی بود که داماد نو چشم ایل بودن یعنی اراده می کردن هر دختری تو ده بهشون می دادن اومدن در خونه فامیل دختر دادن بهشون یه بلای سر این طفلک  دختر فامیل مون آوردن ما سرمون سوت کشید شنیدیم 

من یه پسری رو میشناسم  که با وجود مخالفت خانواده اش ازدواج کرد 

خانواده اش میگفتن تمام باجناق هات معتادن  به ما نمیخورن 

تو رو هم معتاد میکنن 

ازدواج کرد آخرش معتاد شد 

خانموش اصلا از اینکه معتاد شده ناراضی نیست میگه فقط تو بهم پول بده منو تامین کن هر کاری دوست داری بکن