مامان و بابام طوری با هام رفتار کردن که امشبم خونه بابا بزرگم بخوابم 
بعد خواهرم گفت منم میمونم که مامانم بلندش کرد بغلش کرد گفت نه  تو دختر مامانت هستی نباید جایی بخوابی باید پیش ما باشی 
بگم خواهرمم ۱۷ سالشه 
از من کوچیک تر ۲ سالگی 
امروزم باهاش حرف زدم باهام جلو همه عصبی و بی حوصله حرف زد و جلو همه خجالت زدم کرد 
اومدم بیام امشب خونمون کفش گرفتم برا باشگاه خواهرمم باهام میاد
بعد کفش هارو آورد بود خونه بابا بزرگم 
منم تصمیم داشتم امشب برم خونمون 
دیدم بابام کفش های خواهرمو برداشت مال منو گذاشت 
تعجب کرده بودم 
که بابا بزرگم گفت این یک جفت رو جا گذاشتید 
گفت نه می خواد فردا بره باشگاه باید پیشش باشه امشب 
بعد میگین یه جا برو احترام داشته باشی 
کجا برم؟
کجا رو دارم برم؟
خدا شاهده خیلی دختر خوبیه هستم تو زندگیم با جنس مخالف هیچ وقت صمیمی نشدم چون خودم نمی خواستم 
خیلییی دلسوز و مهربونم و همیشه چوبشو می خورم 
و یکمم خجالتی هستم  و هرکی ازم کمکی می خواد نه نمی گم 
خواهرم احساس می کنم کمی چالش داره ولی خیلی مراقب هستن 
به نظرتون من چه ایرادی دارم که همه ازم بدشون میاد؟😥