سلام شعر یکم تاعغیر دادام کاملشو نوشته کا دارم تا اینجا واسط مینوسم بین خوب شده دلم پره از شهر شدم یه جونی زندگیمو سر میکنه رو به تخت بدون حرف قلم بدست میکشه دور خودشو اروزهاش خط دیگه نداره الکی حوصله بحث سروشو میکنه روبه سقف میگه خدا بستمه این همه درد کامل نیست