از خونشون فرار کردن اومدن آوار شدن سرم بعد بیا حرفاشونو ببین خونم ب جوش اومده

سلام من تازه عضو شدم خیلی عصبی و ناراحتم لطفا خانمای باااااتجربه فقط کمکم کنن نوجوونای عزیز شاید تجربه نکرده باشن برای همین میگم وگرنه قصد بی احترامی ندارم 

خانواده شوهرم نابودن مثلا پدرشوهرم رفته زن گرفته زن و بچشو ول کرده بدون یک ریال کمک کردن کلا هرز بود از اول 

مادرشوهرم یک زن بشدت فساد اما بی عرضه جوری ک یکی از بچه هاش سالم نیست و سالم زندگی نمیکنه

اولیش شوهر خودم ک معتاده برادرشوهرام خلافکارن تنبل و همش خواااب و زبونا زبوناااا یکی ۳متررررررررر 

یه خواهرشوهر دارم کسیه ک ادعاش سقف آسمونو سوراخ میکنه انقدررررر پز میده و زبونش درااازه ولی کاشف ب عمل اومده خانم میره دبی کاسبی میکنه خاک برسر و فک میکنه ما نمیدونیم و فقط شوهرمه ک میدونه و پززز پزززز 

همش باهم جنگ میکنن همش شکایت همدیگرو میکنن اصلا شبیه خانواده نیستن همش دشمنی فحااااشی فحش ناموووسی 

برادرشوهرم بمن یبار فحش ناموسی داد تو رو خودم الکی!!!!!

عروسی برام نگرفتن خون ب جیگرم کردن اینا 

مادرشوهرم و خواهرشوهرم عروسیم نیومدن و سنگ رو یخ شدیم این خیلی خلاصه بود ک خسته نشید و کلیات رو گفتم 

حالا دو روزه اومدن خونه من یکسررره حرف بچه رو پیش میکشن ک اره بچه بیار شوهرت سر به راه میشه کاری میشه خوب میشه 

شوهرت دوست داره عاشقته حرفتو گوش میکنه منم گفتم من مشکلات بزرگی دارم خودتونم خوب میدونید مشکلم چیه لبخند میزدن و خودشونو عرب میکردن و میگفتن اصن هررررچی باشه حل شدنیه چه حرفایی میزنیااااا

خلاصه دورم کردن ک اره آزمون وکالتتو ول کن فعلا بچتو بیار بعدشم میرید خارج زندگی کنید میخوای بمونی وکالت کنی ک چی بشهههه دیگه ۲۷سالته وقت بچه اوردنته و دیرشده و لباساشم همیشه خودم میخررررم(خووهرشوهرم)

منم تو دلم گفتم بشینید تا بیارم خخخخ

گفتن اگرم قصدت زندگی نیست ک هیچی😐اگه هست بچه بیاری بهترمیشه خیلی زندگیتون....با اینا چطور برخورد کنم؟؟؟؟؟

تازه الان از دست برادرشوهرام فرارکردن اومدن خونه ما یک هفتست!!!!! اونا میخواستن این دختره رو زندانی کنن ک هرز نپره و ماشینشم بالا بکشن شوهرم و اون یکی داداشش اوردنشون اینجا سر منه بدبختتتت