عروسی برادرشوهرمه دادم واسم لباس بدوزن ماکسی خیاطه تنگ و چسبان دوخته بود بعدم دکلته و استینشم بدون استر داده کلی شوهرم بحث کرد باهامو لباسو نصفه نیمه از خیاطه گرفت بعدم تا دو روز قهر بود گفت نمیخواد اینو بدی درست کنن عروسی نمیریم. بعد کلی عذرخواهی من بدبخت گفت بریم واست بازار لباس بخر یا مانتو کلی گشتیم مجلسی ک سایزم نبود مانتو یدونه مدل عبایی پیدا کردم ۷ میلیون. کلی گفتم ببرم بدم لباسو خیاط دیگه باز کنه و عیباش بگیره. بردم یکی دیگه استر داد یقه و استینو و ازادترش کرد. باز شوهرم مجبورم کرد باید بپوشی اگه تنگه بری مانتو عبایی رو بخری. پوشیدم قسمت سینه تنگ و چسبان بود گفتم بابا محلسیه چرا ادا در میاری . گفتم باشه از جام بلند نمیشم مانتومم در نمیارم فقط دکمه اش باز میزارم میگه نه نپوشش برو مانتو عبایی رو بخر. دروانه شدم بخدا.
عروسی مختلط هم نیستا میگه فیلمبرداری میکنن تو ابروی منو میبری با این لباس.
صبح بلند شده میگه خانم لباست تنگه اصلا خوب نیست مانتو بپوش. بخدا درمونده شدم
