شوهرم واسه یه کاری چند روز یه شرکت رفته
دستش خورده بود به گوشیش وشماره منو گرفته بود
داشت با خانمی که اونجاست حرف می زد،اول یه خاطره تعریف کرد و هر هر خندیدن،بعد از دخترامون بهش میگفت که اره بزرگه کم غذاشت و دومی اشتهاش زیاده و ... اینقد صمیمی بودن حس خوبی بهم نداد،نمی دونم به روش بیارم یا نه