2777
2789
عنوان

خیانتای پی در پی شوهرم و +عکس پیاماش ک دیروز داده

| مشاهده متن کامل بحث + 8659 بازدید | 265 پست
ای خداداغ رو دلم کمه که داغ مادرنشدن هم بمونه؟چقدر میگفتم بچم بیاد کل گلدونامو باید جمع کنم کل دکورا ...

انشالله پدرت بچت ی آدم درست باشه و به موقعش خدا بهت بده.

گذشت زمان هم بعضی از روابط رو ترمیم نمیکنه.
میخوام حق طلاقو بگیرم و خونه زمین (توی تاپیک قبلی توضیح دادم)ازش بگیرمولی واسه گرفتن خونه و زمین پدر ...

عزیزم شما چه حق طلاق بخواین چه نخواین کلا حق طلاق با شماست و طلاق تون با توجه گفته‌ی که داشتید تقریبا سریع انجام‌میشع 

شرط بزار بگو اگه میخوای نندازم زندون چون چیزی ندار ملک و.. رو بزنه به نامم 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

میخوام حق طلاقو بگیرم و خونه زمین (توی تاپیک قبلی توضیح دادم)ازش بگیرمولی واسه گرفتن خونه و زمین پدر ...

عزیزم شما چه حق طلاق بخواین چه نخواین کلا حق طلاق با شماست و طلاق تون با توجه گفته‌ی که داشتید تقریبا سریع انجام‌میشع 

شرط بزار بگو اگه میخوای نندازم زندون چون چیزی ندار ملک و.. رو بزنه به نامم 

عزیزم تو فقط وابسته ای جدا ک بشی نفس ک بکشی، رها ک بشی میفهمی باید زودتر جدا میشدی... اخه همچین ادمی ...

حرف درموردش راحته

من تو خودم انقد قدرت نمیبینم ک بتونم جداشم

میترسم

امروز بهش گفتم وقت مشاورگرفتم گف نمیام چرا بیام

مگه من مشکلی دارم ک بیام

بعد باهاش حرف زدم گفتم من حالم بده 

و فقط میخوام تو باشی و من حرف بزنم 

گفتم بااومدنت همونقدر ک میتونی اشوبم کنی میتونی ارومم کنی بعد گف باشه ببینم چی میشه

امروز ترسیدم

ترسیدم نتونم حق طلاق بگیرم ترسیدم نتونم ازش خونه یا چیزی بگیرم ب عنوان پشتوانه

اون ازم بچه میخواد

فقط میخواد منو حفظ کنه منو داشته باشه

من بریدم خسته شدم

ی لحظه میترسم ی لحظهدخستم ی لحظه پشیمونم ی لحظه مصمم...نمیدونم چراهرلحظه ی احساس دارم 

مَن سِپُردَم بِه خودَش،هَرچِه خُــ❤ــدا میخواهَد...
بمیرم برات ولی نمیشه بخاطر این دلیلا بمونیاونم فک میکنه ک هر غلطی بکنه تو هی هستی واس همین هرکار دلش ...

اره الان داره باورم میشه

چرابه خودم شک دارم

نمیدونم چرا حسای میاد سراغم ک شک میکنم ب کارم تصمیمم

صداشو ک میشنوم وقتیپمیگه عسل بیاخونه...

داغون میشم

چرا ادما اینجورین

اون ک دید بخاطرش پا رو دلمم گذاشتم دیگه چی میخوادازم ک اینجوری میکنهدبازندگیم

چی میخواد از دنیا

مگه داشتن ی زندگی اروم و ابرومند ارزوی هر مردوزنی نیس

من ک دادم بهش همه چیو

مَن سِپُردَم بِه خودَش،هَرچِه خُــ❤ــدا میخواهَد...
شوهرت مثل یه تیکه آشغال بی ارزشه

کاش نبود...

کاش اشغالدنبود

من واسه این اشغال خیلی تاوان دادم

و واسه این اشغال باز باید تاوان بدم

من خونوادم اصلا نمیپذیرن جدایی رو

چپن نداریم اصلا

پدرمدبدونه قلبش ایست میکنه

مَن سِپُردَم بِه خودَش،هَرچِه خُــ❤ــدا میخواهَد...
اگه سوال حقوقی داری من در خدمت ام

شماوکیلی؟؟؟

تورو خدا کمکم کن

من حتی نمیدونم ک چه سوالایی باید بپرسم

من فقط میخوام ازاین ادم دور باشم درعین حال بهش نزدیک باشم.خودمم نمیدونم چراانقدر بی ثباتم

چجوری پیش برم ک بتونم حق طلاقمو بگیرم

خونه و زمین ب اسمم کنه توی تاپیک قبلیم هس توضیحاتش

تورو بخدا تورو ب جوندعزیزترینت میتونی کمکم کنی کمکم کن

سردرگمم 

گیجم باورم نمیشه دارم زندگیمو اینجوری ازدست میدم این همه تلاش زحمت و ندتری و سختی گشنه و تشنه خوابیدن

همه ی اونا داره ازدستم میره و جز ی ادمپخسته و داغون ک ازهمه بریده ازم نمیمونه

مَن سِپُردَم بِه خودَش،هَرچِه خُــ❤ــدا میخواهَد...
با تمام استخونام درکت میکنم💔

💔

میدونی

من موهام زیاد ریزش داره

انقدر ک حالم بده همه چیم بهم ریخته

بهش پیام داده که مریم خیلی ریزش مو داره ب نظرت سرطان گرفته

و اون خندیده بود گفته بود خدابخواد اره بگیره راحت شیم منوتو

و شوهرمم باهاش خندیده بود

میدونی وقتی چتاشونو یادم میاد چی میکشم

میشکنم خورد میشم

فقط راه میرم و راه میرم

 دنیا رو سرم اوار شده

انقدر سخت گذشته حس میکنم ده روز دیگه باید تولد هفتاد سالگیمو جشن بگیرم نه اینکه سی سالگی....

مَن سِپُردَم بِه خودَش،هَرچِه خُــ❤ــدا میخواهَد...
شماوکیلی؟؟؟تورو خدا کمکم کنمن حتی نمیدونم ک چه سوالایی باید بپرسممن فقط میخوام ازاین ادم دور باشم در ...

ببینید اگر به قید فروش بزنه به اسمتون نمیتونه برگردونه ولی وقتی زن و شوهر هستید انتقال مالکیت بده اونو بعد طلاق میتونه پس بگیره

نه جون دلم ،شما از سرش زیادی بودین هوا برش داشته ،اون ناکافیه که نتونسته جلوی هوا و هوسشو بگیره .این ...

جمله اولتو همون اوایل مدام خونوادم میگفتن

مدام میگفتن اون ب دردت نمیخوره تو خیلی سرتری 

میگفتم خودمو انقدر کوچیک میکنم و اونو انقدر بزرگ که به هم بیایم

نمیدونستم ک کوچیک شدنم اینجوریه

اینه عاقبتم

الان حتی لباس ندارم لباسای خواهرم تنمه

تا کی میتونم تا کجا 


مَن سِپُردَم بِه خودَش،هَرچِه خُــ❤ــدا میخواهَد...
جمله اولتو همون اوایل مدام خونوادم میگفتنمدام میگفتن اون ب دردت نمیخوره تو خیلی سرتری میگفتم خودمو ا ...

از خدا میخوام روزای خوبت زود برسن 

خدایا خواهر کوچیکه هم صاحب خونه بشه الهی آمین😍 ‏یه چیزایی رو نمیشه تو مدرسه و دانشگاه، کف خیابونا و دوردورها یا تو مهمونی و جمع دوست‌ها یاد گرفت، باید سر سفره‌ی پدر و مادرت یاد بگیری.مثل حیا، شرف، حرمت، نجابت، مردونگی و تعهد!
💔میدونیمن موهام زیاد ریزش دارهانقدر ک حالم بده همه چیم بهم ریختهبهش پیام داده که مریم خیلی ریزش مو ...

میگم ک درکت میکنم همه رو کشیدم🥲

آموزش آنلاین زبان همه سطح ها ، پایه های درسی ، تکرار و تمرین امتحانات فقط با جلسه ای ۲۰ تومان♥️کاربری متعلق به دو خواهر🫂
انگار ما مریما سونوشتمون اینجوریه...چقد خواستگارداشتمچقد از پسرخاله هام پسرعمه هام منومیخواستنمادرم ...

اره بخدا. خواهرم میگه سختی زندگی حضرت مریم به هر کی اسمش مریم باشه رسیده که اینقدر بدشانس بوده تو بخت.

متاسفانه دومی رو خیلی هم دوست داره و میگه نمیتونم دست بکشم و جدا از اون مگه چاره ای هم دارم. مردم چی میگن اینبار پشت سرم؟؟

انشالله پدرت بچت ی آدم درست باشه و به موقعش خدا بهت بده.

ینی من میتونم ب یه مرد اعتمادکنم بعدازاین همه جنگیدن و شکاک بودن و دعوا و معارفه؟؟؟

ینی من اصلامیتونم ازاین ادم جداشم؟؟؟

خواهرم میگه چراغصه میخوری

انقدر تو خوب و خوشگلی کپوقتی ک جداشی حتی ب دوسال نمیکشه بهترین ادم شهر میاد خواستگاریت

بهم میگفت برات عروسی میگیره که یادت بره حتی سرعقدت مادرشوهر و خواهرشوهرات و برادرشوهرات و جاریات نیومدن

روز ازدواجم فقط پدرمادرمن و عمو من و پسرعموم و پدر شوهرم بود

انقد خجالت میکشیدم ک همون باراول پرسید وکیم گفتم بله و سریع بلند شدم رفتم تو ماشین

داشتم میمردم 

حالا بخاطر مردی که انقدر خجالت زده شدم باز باید سرافکنده شم باید شرمنده شم

مَن سِپُردَم بِه خودَش،هَرچِه خُــ❤ــدا میخواهَد...
عزیزم شما چه حق طلاق بخواین چه نخواین کلا حق طلاق با شماست و طلاق تون با توجه گفته‌ی که داشتید تقریب ...

شوهرم ادمیه ک اگه زور بگم نمیشه کنترلش کرد

ولی باارامش میشه 

ولی من اروم نیستم اشوبم

خودش قبلاناچندین بار گفت بیا بریم خونه و ماشینو ب اسمت بزنم تت دیگه شک نکنی

اخه به اون جند.ه گفته بود باهام کاری کن تاخونه و زمینمو بفروشم بیام پیشت بیام تو کوچتون خونه اجاره کنم هرروز پیشم باشی

التماسش کرده بود ک منو زیردستت خودت نگهدار منو تو دستات بگیر

منو کنترل کن  افرین منو تحت نظر بگیر بذار مطیع تو باشم

اونوقت من...

بهش میگفتم عسل(عسل صداش میکنم از روز اول تاالان اونم منو عسل صدامیکنه)باهم بریم عروسی

میگف یاتو برو یا من برم

کنارم نشین خجالت میکشم

الان ک یاداوری میکنم بهش

میگه منظورم این بوده ک وسط خانوما خجالت میکشم من ی مردم نمیتونم بشینم کنار تو

بعد تون جند.ه رو نشونده بود روپاهاش نازش کرده بود

بعد من تکیه میدادم بهش میگفت دستم کمرم پاهام پهلوم اخ مردم تکیه نده خسته شدم

منم خودمو جمع میکردم میرفتم زیرپتو تاصبح زجه میزدم میمردم انقدر میدیدم دوسم نداره

مَن سِپُردَم بِه خودَش،هَرچِه خُــ❤ــدا میخواهَد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792