2777
2789
عنوان

مشکل دوران عقد

| مشاهده متن کامل بحث + 810 بازدید | 59 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

آره این کارا رو میکنم ولی فعلا ک اون ب من گفت خدافظ و جوابمو نداد

بگوسرایتجورمسائل میگی خدافظ و دیگه نه جواب میدی نه خودت زنگ میزنی،من باید ی فکراساسی برای ادامه زندگیم کنم چون بعدهامشکلات بیشتره

بزار بگرخه آدم بشه

قشنگ درکت میکنم منم ۱ ماهه دقیق که عقد کردم ازین مشکلات زیاد دارم 

میگم الان داشتم فکر میکردم که چرا اینقد منو شوارم همش بحث داریم 

بعضی عروس دامادا چقدر باهم خوبن 

دیدم نه انگار ما فقط ظاهر می‌بینیم 

چقدر بی اعتماد ب نفس و بی فکرِ

از دستپاچگی زیاد شرط میبندم طرف نمیدونست کجا و کنار کی نشسته

قطعا وقتی شما بهش گفتی کنار فلانی نشستی با خودش گفت عهههه چقدر سممممم چرا اونجا نشستم آخه

ی گوشه تنها میشستی حداقل لامصب

عزیزم درکت میکنم من اللن هشت ساله این شرایط رو دارم اوایل عقد شوهرم حاضر بود پیش جاریم یا بقول شما عروس خاله یا دایی بشینه پیشم نشینه منم خودمو میگم خیلی ذوق نشستنش کنارم رو داشتم مثل پروانه دورش میچرخیدم اینم فکرمیکرد کیه.  بعد تا تونستم فاصله گرفتم اون یکم اومد پیشم الانم با وجود بچه باز خجالت میکشه همین دیروز بیرون بودیم با خانوادش باز پیش هم ننشستیم عادت کن  

لطفا برا شادی روح خواهرم و پدرم با دلهای پاکتون صلوات بفرستید خدا هیچگاه داغ عزیزی رو بهتون نشون نده    عمر گرون گذشت نفهمیدم بعضیهایی که روم میخندن صرفا دوستدارانم نیستن دشمنن با سلاح خنده

از چی شما و خودش  خجالت میکشه که بعد یک ماه نزدیک شما نمیشینه؟ مامانتون نباید نشان می‌داد خوشش نیومده ولي حرف اش گه چون مامانت اونجوری نگام کرد انجام نمیدم ، کاملا اشتباه و نشان از شخصیت ناپخته اش داره،

نه مهمون خونه اونا بودن چرا دختر خانم پیش قدم بشه، اصلا

جون اوایل ازدواج این مردا عقلشون کمه شعورشون نمیرسه باید هوای زن و داشته باشن 

من تو نامزدی قبل عقدم شوارم اومد خونمون بخدا انقد تحویلش گرفتیم و خودم نشستم کنارش براش غذا می‌کشیدم 

به فردا شبش رفتیم خونه اونا 

کمی بحثمون شده بود انقد خودش و گرفت 

باهام یه کلمه حرف نزد جلو مامان باباش 

منم بیخیالش شدم رفتم نشستم پیش پدر شوهرم و کلی گفتم خندیدم 

هیج ناراحتیم و به روم نیاوردم 

به فرداش باباش چنان دعوایی باهاش کرده بود که تو زن داری بلد نیستی غلط کردی زن گرفتی و ...

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792