دقیقا
مادرشوهر من بیصداس اما مث پرستار بودم براش وظیفم بود منتی هم ندارم چون خودم دلی انجام دادم به خود خدا قسم
چه برا خودش چه برا دخترش
برا دخترش مث کلفت کار کردم واسه خونش که بسازه
واسه خودش از مریضی و کارای خونه هم جدا
اما ی تشکر نکردن نیاز به تشکر نبود اما ی بار نگفتن آره برامون کرد
اونا که انجام ندادن و پشه هم حسابشون نکردن عزیز بودن و محترم
فقط منتظر ی چیزن که ببین بشه خار واسه دعوا و حرف و حدیث