دوباره محکم تر زد فوش داد گفت چرا گوشیتو جواب نمیدی
آخه من که گفتم تو راهم زنگ زدن دوبارتون واسه چی بود؟
منم عین این بدبختا فقط میگفتم ببخشید
با تهدید گفت دیگه حق نداری بری داد میزد میگفت ظرفیت بیرون رفتن نداری
میگفت پسرای لاشی تا ساعت ۹ و نیم بیرون نیستن
آخه مگه دخترای مردم ندیدن؟
پس اونایی که تا نصف شب تو بغل پسران رو ندیدن؟
اونایی که صد نخ سیگار دستشون هستش رو ندیدن؟
من شدم لاشی این وسط؟
منی که واسه دل خودم اونم تا ساعت ۹ و نیم با ترس لرز بیرون بودم آخه این حق منه؟
عزیزمم 😢 دیگه چه میشه کرد یه سری خانواده ها این طورین،چند سالته؟
به خدا منو مامانم از دست بابام دیوونه شدیم
مامان بیچارم میره یه مانتو بگیره خون به جیگرش میکنه
این چه رنگی این جلو باز این کوتاه اون بدبخت یه بار یه چیزی باب دلش نگرفته آخه گناه ما چیه؟
فقط یکم آزادی؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
