من قهر اومدم خونه مادرم یک هفته ست اونم میرفت خونه مادرش
مادرش نمیکرد ی غذا جلوش بزار وقتایی ک سرکار میرفته کارگری مادرش براش غذا نمیزاشته آخه از مادرش تلفنی پرسیدم فلانی رفت سرکار غذا براش گذاشتی گفت نه بهم نگفته غذا بزار
حالا ک دیده مامانش غذا نمیده بش رفته خونه من میدونم تو خونه هم چیزی نیست بخوره پولم نداره بخره اینقد ضعیف و لاغر شده ک حال کار رفتن نداره صابخونه گفت دو روز از خونه نیومده بیرون
دلم براش میسوزه